قدرداني و تجليل ازمعلم، قدرداني از باغباني است كه هر صبح سبدي از صميميت با خود به كلاس مي برد و با انگشتان مهربان خويش، برشاخه قلب ها، فردا را پيوند مي زند.
معلم را توقع نام و نان نيست.
اين گمنام هر روز از تنور داغ جانش، هزاران نان بر سفره گرسنه دل ها و انديشه ها مي بخشد و در آينده اي نه چندان دور، نام آوراني را به جامعه معرفي مي كند.
خود، غم نان دارد و آرامشي نه چندان نسبي، نه سرپناهي براي انديشه تعليم فردا، و در عين حال بسيارند كه سعي مي كند با اين همه، كوتاهي و قصوري در كارشان نباشد.
روز معلم، بزرگداشت عشق و ايثار است. روز ياد كردن از گمنامان نام آشناست.
بر اساس آموزه هاي ديني آموختن دانش به ديگران، آثار معنوي ماندگاري براي آموزگار در پي خواهد داشت.
پيامبرخدا(ص) فرمود: «آدمي در روز رستاخيز مي آيد و با خود كارهاي نيك چون ابرهاي انبوه يا كوه هاي سر به فلك كشيده دارد.
پس مي گويد: پروردگارا اين ها را كه من انجام نداده ام، پس ازكجايند؟
خداوند متعال مي فرمايد: اين دانش توست كه به مردم آموختي و پس از تو، بدان عمل كردند.
داستانی زیبا از رابطه شاگرد و معلم:
بهترین نوع این رابطه که سرشار از ادب و فروتنی است، در داستان حضرت موسی (ع) به عنوان شاگرد و حضرت خضر (ع) در مقام معلم نمود دارد.
موسی (ع) مأمور شد تا از بنده ای صالح به نام خضر (ع) کسب علم کند. قرآن، آغاز گفت و گوی این معلم و شاگرد را (کهف: ۶۶ ـ ۷۰) این چنین بیان می کند:
موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده که مایه رشد است به من بیاموزی؟ گفت: تو هرگز هم پای من نمی توانی صبر کنی و چگونه در مورد چیزهایی که از آن شناخت نداری، شکیبایی می کنی؟
گفت: اگر خدا بخواهد، مرا شکیبا خواهی یافت و در هیچ کاری نافرمانی تو نمی کنم.
گفت: اگر به دنبال من آمدی، چیزی از من مپرس تا خودم از آن، با تو سخن بگویم.
در تاريخ آمده است، اسكندر در پاسخ اين سئوال كه چرا معلم را بيش از پدر دوست مي دارد، مي گويد:
زيرا پدر من، مرا از عالم ملكوت به زمين آورده و استاد، مرا از زمين به آسمان برده است.
از شما عزيزان درخواست مي كنيم اگر عكسي از دوران مدرسه در كلاس درس يا حياط مدرسه داريد براي حفظ و ثبت در وبسايت روستا ارسال نمائيد.