به تماشا نشستن چهره هاي دانش آموزان ديروز روستاي ايمن آباد و كروكلا، كه حالا خود پدربزرگ و مادربزرگ شده اند بسيار درخور توجه است.
يادش بخير چقدر زود گذشت…بيش از ۴۰ سال…و حالا آنان بيش از ۵۰سالگي زندگي شان را تجربه مي كنند.
اما به نظر مي رسد صفا و صميميت آنان در آن مدارس سپاه دانشي و كلاس هاي بسيار ساده و قديمي، با گچ ها و تخته سياه هاي نه چندان مناسب، با نيمكت هاي حتي ۴ و ۵ نفره، خود حكايتي ماندني بر دفتر خاطراتشان حك كرده است.
امروز كه به اين تصاوير نگاه مي كنيم نهايت سادگي و صداقت و پاكي و فدا شدن براي هم را مي توان ديد. همانند برادر و خواهري معصومانه و با نهايت عشق، كنار هم نشسته يا ايستاده اند و در دنياي امروز روستايمان حكايتي ديگر مي خوانيم با همه امكانات و تكنولوژي روز…. انگار دل ها براي هم نمي تپد!!…..
در اين بخش مروري مي كنم بر پنج قطعه عكس ساده ي قديمي دبستان سپاه دانش امين آباد در سال ۱۳۵۲، كه با حضور دختران و پسران ديروز روستا و معلمان و مستخدمان مدرسه، كه حرف هاي زيادي براي گفتن با خود دارد….
ایستاده از راست: طیبه بابازاده(همسر احمد جان قلی نیا) ۲- عطیه عزیزی(رفيع) ۳- پروین امینی(همسر رمضان كريمي) ۴- شهناز حسینی(اصغر دایی) ۵- سیده مهین حسینی(همسر حاج فتاح) ۶-حلیمه نجفی(غلام) ۷- بی بی هاشمی(اکبردایی) ۸- دبیر امامی ۹- جمیله نجفی