شما اینجا هستید   |

    موسیقی : حرکات نمایشی و نمادین در رقص های اقوام تبری زبان

 بزرگتر ها از زنان گرفته تا مردان روستای مان همچنان به یاد دارند مراسم جشن عروسی که در دهه های پیشین و تا اوائل دهه ۶۰ در روستای مان ایمن آباد و کروکلا برگزار می شد، با چه شور و هیجانی و با چه آداب و رسوم خاصی که نشاط عمومی را برای تمامی اهالی روستا در بر داشت. زنان با تمام عفت و خویشتن داری در اتاق هایی که ویژه زنان بوده است و مردی در آن راه نداشت به ساز و آواز و ارائه حرکات نمایشی، سیاه بازی و بویژه رقص می پرداختند و مردان نیز همچنین. لوطی ها با رقص های نمایشی ویژه خود روند مراسم را شادتر می نمودند. جشن نشا و خرمن، تولد فرزند، جشن ختنه سوران هم جایگاه و خواستگاهش نزد اهالی روستا و مردم مازندران خاص بود. هنری که پیشینه ای به بلندای تاریخ تبری دارد، اما امروزه خبری از آن نیست.

ما در سلسله مطالبی با عنوان انواع حرکات نمایشی و رقص در مازندران از بعد علمی و تحقیقی به این موارد خواهیم پرداخت. موضوعی که با تلاش و همت دوست تلاشگر، محقق و پژوهشگر  انسانشناسی فرهنگی، آقای عبدالرضا حجازی به دست آمد و منبع آن از وبسایت اختصاصی ایشان یعنی وهومن می باشد.

رقص یکی از موضوعات فرهنگی جوامع بشری است، که در اغب جوامع ابتدایی، خاستگاهی آئینی داشته است. به همین دلیل حرکات موزونی که تمامیت هر رقص را تشکیل می دهد، عمدتا” جزء به جزء، نمادین بوده و هر فرم و حرکتی دارای معنا یا معانی خاصی بوده است. این معنا ها، یعنی توضیح و تبیین چرایی و چگونگی حرکات، در جوامع کهن و در گذشته، به همراهِ آموزش و تعلیم رقص، برای آموزنده ی آن بیان می شد. اما بعدها رفته رفته معنا و مفاهیم اولیه و دروني آن، به دست فراموشی سپرده شد؛ و تنها صورتِ عینی حرکاتی زیبا، از نسلی به نسل دیگر انتقال یافت.

 

بر هر انسان آگاهی پوشیده نیست که نوع زنده گی و معیشت اقوام و طوایف، پدیده های فرهنگی ایشان را در اقالیم مختلف جهان رقم می زند. آنچه که به عنوان خاستگاه و بن مایه ی هر پدیده ی فرهنگی در میان اقوام وجود دارد و در حقیقت رقم زننده ی پدیده های فرهنگی است، همانا اعتقاد و نحوه ی نگرش ایشان به مظاهر طبیعی– برحسب اولویت نیاز هر قوم – و نوع پیشه ی ایشان است، که مسبّب خلق بخش عمده ای از پدیده های فرهنگی می شود و ما از آن با عنوان  فرهنگ زیستن قوم  یاد می کنیم.

 

فرهنگ زیستن هر قوم، پیش از هر چیز، محصول آئین مورد پرستش آنان است؛ که عوامل ذیل نیز در شکل گیری آن دخیل اند:

اهمیّتِ نیروها و مظاهر طبیعی منطقه ی سکونت، که به نوعی (مستقیم و بی واسطه و یا بطور غیر مستقیم ) مورد پرستش و روایات آئینی شان آمده است؛ و نوع پیشه و نحوه ی معیشت قوم و سلسله اعمالی که براساس آن شکل می گیرد و در طی گذشتِ زمان، به سنت قومی مبدل می شود.

 

در حقیقت، فرهنگ زیستن اقوام،بیانگر همه ی وابستگی های روحی، روانی، ذهنی و جسمی افراد قوم است که به طریق سنت، رفته رفته صیقل خورده و نگرش تلطیف شده ی اقوام را نمودار می سازد؛ و به وسیله ی انتقال نسل به نسل و سینه به سینه ی سنت است، که نوع نگرش و اعمال قومی، تثبیت شده و شکلی دائمی و استوار به خود می گیرد.

 

همانطور که اشاره نمودیم به طور طبیعی، پدیده های فرهنگی در جوامع سنتی، در راستای نوع معیشت شان شکل یافته و رشد می کند. پدیده ها و موضوعاتی همچون: موسیقی؛ نقش پردازی؛ نقر و هنرهای حجمی؛ ادبیات و شعر؛ رقص و … روی هم رفته، همه ی آن موضوعاتی که از روح و جان آدمی برآمده و در صددِ رفع نیازهای همه جانبه ی تفکر، شعور، ذهن و خاصه روح و روان وی است.

 

اوّلین و ابتدایی ترین ایدئولوژی و بینش شکل یافته و منسجم، که به توجیه و تبیین چرایی زنده گی و هستی انسان و کیهان و اعمال  آدمیان می پردازد: کیش یا آئین است؛ که چرایی و آغاز و انجام زنده گی انسانی و هستی اش را توسط روایات کیهان شناختی و قصص آئینی بیان می دارد؛ و حتی در باب بسیاری از پدیده های فرهنگی نیز نمونه های ویژه ی همان قوم را ارائه می دهد. چنانکه در روند بوجود آمدن و تولید موضوعات مختلف فرهنگی  اگر نتوان گفت: همه ی موضوعات، دست کم  اغلب این ژانرهای فرهنگی دارای نمونه ی روایی زیبا و حتی به کمال، در روایات و قصص کیهان شناختی و آئینی اند؛ و روند تکامل این پدیده های فرهنگی، پس از خلق شدن، در جامعه ی انسانی با پیروی از سرمشق آغازینی که در روایات کیش مورد پرستش شان به دست داده می شود، توسط پیروان و مؤمنان آن کیش تعیین شده و ادامه می یابد. پس آنگاه در طی گذر زمان و پس از ظهور کیشها و ادیان بعدی، این موضوعاتِ فرهنگی در پیکره ی ایدئولوژی نوظهور، جایی برای خویش گشوده و تحت عنوان سنت قومی در میان قوم و در دل اعتقادات يا کیش تازه، به حیات خود ادامه می دهد.

 

البته باید خاطر نشان نمود که از میان رفتن و به دست فراموشی سپرده شدن معانی و مفاهیم کهن پدیده های فرهنگی، در هنرهایی که به واسطه ی سنن شفاهی( و نَه پیشه وری ؛ بلکه صرفا” سینه به سینه) منتقل می شدند، امری همیشگی بوده و در اکثر هنرهای سنتی، ما با چنین نقصانی مواجهیم.

رقص های مازندران :

 

مازندران، یکی ازاستان های شمالی ایران است که به خاطر شرایط جوی و اقلیمی، اغلب ساکنان آن در قدیم الایام به دو پیشه ی کشت و زراعت؛ و دامداری و دامپروری می پرداختند. جلگه نشینان به کار زراعت، کوه و کوهپایه نشینان به دامداری و شبانی.

 

باید اذعان نمود که در این منطقه  که اقوام باستانی آن از شرق به غرب، اقوام گرگانی(هیرکانی)؛ تپورها (تاپوری)؛ و آمارد(مَردها) در کتاب های تاریخ ایران باستان، خاصه کتب مورخین محلی ذکر شده است همچون دیگر نقاط جهان، موضوعات فرهنگی در میان ساکنین این استان و اقوام و طوایف این خطه، در راستای نوع معیشت و پیشه ی ایشان بوجود آمده، رشد نموده و تکامل یافته است؛ و با توجه به گسترده تر بودن قشر برزیگر که به لحاظ جمعیت، بیشتر از قشر دامدار بوده اند، طبیعتا” موضوعات و پدیده های فرهنگی زنده گی برزیگری، نمودِ بیشتری داشته و حتی تولیدات فرهنگی قابل توجه تری به منصه ی ظهور رسانده است.

 

نکته ی دیگری که باید در بابِ چرایی فزونی موضوعاتِ فرهنگِ برزیگری در مازندران اذعان نمود، شرایطی است که جلگه از یک سو، و کوه و کوهپایه از سوی دیگر، که به ترتیب مناطق سکونت دو گروه: برزیگر و دامدار بوده، برای ایشان ایجاد می نمود.

 

همانطورکه می دانیم، مأمن دامداران در تابستان، کوه ها و ییلاقات بوده و به هنگام فصل سرما، برای دستیابی به علوفه و تأمین مایحتاج دام هایشان، به سوی تپه ماهورها و مناطق جنگلی روانه شده و بدانجا کوچ می کرده اند؛ و این شرایطی بود که نحوه ی زنده گي دامداری و شبانی بر آنان تحمیل می کرد.

 

حال اینکه قشر برزیگر در طول سال، همواره ساکن جلگه ها بوده و مجبور به کوچ نشینی نبوده است؛ و گذشته از آن، دامداران در طی همه ی ماه های سال، ناگزیر به مراقبت از دام بوده اند و به همین خاطر بسیار به ندرت اوقات فراغتی برای خویش قائل می شدند؛ حال آنکه، اقشار برزیگر تنها نیمی از سال را به کار می پرداختند، و پاره ی دیگر سال که از ابتدای فصل پائیز آغاز می شد، تا فرا رسیدن بهار سال آتی، برای ایشان فصل استراحت و پرداختن به دلمشغولی ها محسوب می شد. گو اینکه گروهی از کشاورزان در فصل پائیز و زمستان نیز به کارهای دیگر مشغول بوده اند، با اینحال اوقاتِ فراغتِ  ایشان، بسیار قابل توجه تر از قشر دامدار و دامپرور بود.

 

 بدیهی است، شرایطی که سکونت در جلگه های مازندران برای کشاورزان مهیّا می ساخت، بستر مناسبی برای خلق موضوعات و پدیده های فرهنگی و نیز اجرای آن موضوعات فراهم می آورد.

 

بنابراین بسیاری از آداب، رسوم و ژانرهای فرهنگی، در ابتدا توسط کشاورزانِ یکجانشین، طراحی و خلق می شده و رفته رفته در میان سکنه ی کوهستان گسترش می یافت. در این فرآیند حتی رواج دهنده و محافظِ فرهنگ سنتی دامداران نیز، مردم برزیگر بودند.

 

فی المثل: فرهنگ موسیقیایی مازندران، بویژه در بخش نغمات و قطعاتی که توسطِ ساز “ للــه وا ” (  Lalevā) نواخته می شود، آشکارا خاستگاه و رنگ و بوی زنده گی شبانی دارد؛ و نام بسیاری از الحان آوازی و قطعاتِ سازی، همچون: ” گَلِـّه ر ِ بُردِن ” (Galle re Borden)؛ “ مِش ِحال ” (Meshe hāl )؛ ” بورسری ” (  boor sari ) و… گویای ساختار و موضوعاتِ زنده گی شبانی است؛ و با این حال این قطعات در میان مردم برزیگر رواج دارد و ایشان میراث دار و مروِّج فرهنگ موسیقیایی چوپانان و گالش ها بوده اند.

 

بنابراین بستر اصلی شکل گیری، رشد و تکامل یافتن پدیده ها و موضوعات فرهنگی و هنری در مازندران، بخش جلگه ای این دیار بوده است و رقص مازندران که یکی از ژانرهای فرهنگی  هنری این استان را تشکیل می دهد، اغلبِ حرکات آن، آشکارا نشان از زنده گی برزیگری دارد.

 

ما در ادامه و در هفته های آینده به ترتیب، به معرفی انواع رقص هایی که در دهه های گذشته در میان توده ی مردم رایج بوده و امروزه به دست فراموشی سپرده شده و همچنین رقص هایی که تا به امروز در میان ساکنین  مازندران و اقوام تبری زبان به حیات خویش ادامه داده است، خواهیم پرداخت و تا حدّ امکان، خاستگاه هر رقص، مفاهیم و معانی حرکات مختلف آن را تشریح خواهیم نمود.

 

 

از جمله:

 

۱_ رقص خَـرمِن (aghse Kharmen – Jashne Kharman)؛

 

۲_ چَکـّـِه سِما (Chakke Semā )؛

 

۳_ رقص مجسّمه  (Raghse Mojasseme )؛

 

۴_ رقص شاطـری Raghse Shāteri )؛

 

۵_ رقص نظامی یا مشقی Raghse Nezāmi – Mash-ghi )؛

 

۶_ رقص های میان – نمایشی Raghse Miyan – Namayeshi )

 

 

 

 

 

 ذکر این نکته را ضروری می دانیم که هدف از درج مطالبی در خصوص موضوع حرکات نمایشی و نمادین در رقص های اقوام تبری زبان ، صرفا” جهت مرور بر فرهنگ و آداب و رسوم مردم مازندران و روستای مان ایمن آباد و کروکلا در جشن ها و اطلاع اهالی و بویژه جوانان و نوجوانانی می باشد که آگاهی درستی از پیشینه و خواستگاه آن ندارند.

 

 

 

 

دسته بندی : موسیقی
به اشتراک بگذارید : | | |