در گذشتههاي نه چندان دور در مازندران و روستاي مان ايمن آباد و كروكلا، از زمان آگاهي وجود فرزند در شكم مادر(حاملگی) تا جشنهاي مختلفي كه طي چند سالگي او اجرا ميشود، شامل آداب و رسوم خاصي ميباشد كه جذابيت و نشاط ويژهاي را سرشار از آموزههاي اخلاقي و اجتماعي، با خود همراه كرده است.
از جمله ي اين مراسم در مازندران و روستای ایمن آباد و کروکلا مي توان به موارد زير اشاره نمود:
۱_ زمان تولد فرزند(وچه بكردن)
۲_ نامگذاري كودك(نوم بشتن)
۳_ ده حمام(ده حموم)
۴_ غسل مولود
۵_ گهواره بندي(گهره بندوني)
۶_ دندان سري(دنّون سري)
۷_ سوراخ كردن گوش(گوش راهكري)
۸_ ختنه سوران(ختنه سرون يا چیک ورینی)
۱_ زمان تولد فرزند(وچه بكردن):
در مازندران طي سالهاي گذشته، وقتي زني براي اولين بار متوجه بارداري خود ميشود خبر آن را به خواهر شوهرش(شي خواخر) ميدهد تا او اين خبر را به همسرش يعني پدر فرزند بدهد و گفتن اين خبر توسط زن به شوهرش، بي احترامي قلمداد ميشد.
همچنين زن باردار اين خبر را به دوستش نيز ميداد تا او اين خبر شادي آفرين را به پدر و مادرش بدهد. اين شخص كه در روستا به او ” خور يار ” ميگويند در قبال اين خبر خوش، هديهاي از سوي پدر و مادر عروس دريافت ميكرد.
پدر و مادر دختر نيز اولين باري كه پس از شنيدن اين خبر به خانهي دختر و دامادشان ميآيند، با در دست داشتن هدايايي مثل: شيريني محلي، نان محلي، غاز و يا بوقلموني كه آنرا از قبل كشته و تميز نموده اند به عنوان هديه پيشكش دخترشان ميكنند.
در قديم بسيار دوست داشتند كه فرزندشان پسر باشد چون هم به عنوان نيروي كار براي خانوادهي روستايي مطرح ميشد و هم نگاهشان بر اين بود كه ” كيجا مردم شه ” يعني دختر روزي شوهر ميكند و مي رود و اصطلاحا” ميگفتند دختر مال مردم است.
زنان باردار حتي يكي دو روز و يا حتي چند ساعت مانده به تولد فرزندشان در زمينهاي كشاورزي از جمله زمين شاليزاري و پنبه زارها و باغات سيفي جات مشغول به كار بودند.
قابله يا مامايي كه در روستا بود، دوسه روز مانده به تولد نوزاد، او را باخبر ميكردند كه طي چند روز آينده جايي نرود و اگر رفت سريع برگردد كه هنگام تولد نوزاد، نگراني از اين بابت وجود نداشته باشد.
از ماماها و قابلههاي روستاي ايمن آباد و كروكلا مي توان به نامهاي زير اشاره داشت:
سيده بيجي(مادر بزرگ پدر سيد داود حسيني مؤذن)،
سيده نورجان (همسر هدايت اله روزبان)،
سيده رقيه(همسر تقي هاشمي گاله سر كر)،
زبيده خاله(خاله ي حسن سليمي)،
سيده هاجر(مادر رفيع عزيزي)،
كربلايي سكينه (زن عموي عظيما) و
كلثوم كوهي(همسر عباسعلي افتري)
يكي دو ساعت مانده به تولد فرزند، زن باردار با درد ناشي از اين امر، مادرشوهر يا خواهرشوهر را باخبر ميكند. در اين هنگام يكي از افراد خانواده به دنبال قابله ميرفت تا او را به خانه اش بياورد. قابله با معاينهي ساده، متوجه زمان تقريبي و حتي زمان دقيق تولد فرزند طي چند ساعت آينده ميشد. لذا دستور ميداد تا آبي را جهت شستشوي نوزاد و مادرش آماده نمايند.
با تولد فرزند قابله فرياد ميزد كه به پدر و مادر داماد بگوييد قيچي نميبرد تا ناف نوزاد را ببرد و به اين شكل از پدر و مادر داماد هديه دريافت ميكرد كه بيشتر پول نقد بود. بعضيها نيز خلعت را كه از قبل آماده كرده بودند مثل پارچه با مقداري وجه نقد به قابله ميدادند.
پس از به دنيا آمدن فرزند كه با سلام و صلوات قابله همراه بود، او را در پارچهاي سفيد رنگ ميپوشانيد و پاك ميكرد و يا با پارچهي نمدار از آب ولرم، تن نوزاد را ميشستند. اين آب براي شستشوي مادر نوزاد نيز بوده است.
پس از پوشاندن لباس بر تن نوزاد كه از قبل توسط پدر و مادر داماد تهيه شده بود، قابله بر اساس آئين دين اسلام، در گوش او به عنوان بچه مسلمان، شروع به اذان گفتن مينمايد. بعضي از قابلهها در گوش راست نوزاد اذان و در گوش چپش اقامه ميگفتند.
سپس مُهري را كه از خاك كربلا بوده است، در آب خيسانده و با انگشت قسمتي از آن را با ذكر صلوات در دهان كودك ميگذاشت. سپس فرزند را پيش مادرش ميآوردند تا او را شير دهد.
در اين زمان زناني كه آگاه شده بودند و خود را به خانه ي زائو رسانده بودند، به عنوان رونما، هديهاي را كه وجه نقد ميباشد به كودك ميدهند كه در بغل كودك ميگذارند و از طرفي هديه و يا به عبارتي شيريني قابله نيز فراموش نميشود.
ناگفته نماند رونما كردن فرزند و دادن هديه تا روز ده حمام نوزاد، توسط زنان روستا كه براي تبريك ميآمدند صورت ميگرفت.
از طرفي ديگر پدر داماد، گوسفندي را به نيت سلامت بودن مادر و فرزند، قرباني ميكرد و تمامي آنرا به نيازمندان روستا ميداد. بعضيها هم كه وضع مالي مناسبي نداشتند به كشتن خروس بسنده ميكردند و آنان كه وضع مالي بسيار بهتري داشتند مثل كدخداهاي ده، براي نوهشان حتي گاو و گوساله نيز قرباني ميكردند. اين قرباني كردنها بيشتر براي اولين فرزند كه پسر بود صورت ميگرفت.
فراموش نكنيم چه بسا مادراني كه لحظهي وضع حمل و زاييدن فرزندشان جانشان را از دست ميدادند و چه بسا نوزاداني كه خفه شده جان ميباختند و حتي هر دو مورد نيز صورت ميگرفت يعني مادر و نوزاد هر دو جانشان را از دست ميدادند. نمونه آن مرحومه خورشید خانم، همسر حاج حسن امینی ایمن آبادی(ره) بوده است که هنگام تولد فرزندش در سال ۱۳۴۶ او و فرزندش جانش را از دست میدهند.
اين امر عاملي ميشد كه پس از اطمینان از سلامیت کامل مادر و فرزند، به نيّت سلامتي هر دوي آنها نذر و قرباني ميكردند.
مادر شهيد قرباني و نتيجهاش پويان
۲_ نامگذاري كودك(نوم بشتن):
ساعاتي پس از تولد نوزاد زمان نامگذاري كودك فرا ميرسيد. جهت انتخاب نام مناسب براي كودك، پدر نوزاد براي احترام به نزد پدر و مادرش ميرود تا نامي براي او انتخاب كنند. در صورتي كه پدربزرگ و مادربزرگ قيد حيات باشند، آنان نيز براي احترام به آنان ارجاع ميدادند. از طرفي نيز به پدر و مادر همسر داماد ارجاع ميدادند تا آنان نامي را براي نوه شان انتخاب كنند. اين انتخاب نام حتي به سمت برادران بزرگتر و حتي عموها نيز ادامه مييافت كه اين تعارفها و احترامها همچنان ساعاتي و شايد يكي دو روزي طول ميكشيد.
اولويت نامگذاري به سمت نامي ميرفت كه از بستگان بسيار نزديك نوزاد مثل: پدربزرگ، مادربزرگ، عمو، دايي، عمه، خاله و … بودند و طي يكسال اخير فوت نموده باشند. هر چند شايد اين نام، مورد علاقهي پدر و مادر نوزاد نميبود.
پس از انتخاب نام براي نوزاد، جمع حاضر صلوات ميفرستادند و آرزوي خوشبختي برايش ميكردند. آناني كه سواد داشتند در گوشه قرآن نامش را همراه با سالروز شمسي و قمري تولدش يادداشت مينمودند.
آقا سید مرتضی ارشادی(ره) و ثبتِ نام و تاریخ تولد فرزندنش سید رضا(ره) در سال ۱۳۱۱ه.ش
۳_ ده حمام(ده حموم):
با توجه به كمبود امكانات در دوران قديم، پس از تولد فرزند به مدت ده روز مادر و نوزاد به حمام نميرفتند و در روز دهم با انجام مراسم خاصي كه در مازندران به ” ده حموم ” معروف است، جشن ده حمام برگزار ميشود.
مراسم ده حمام با پذيرايي نهار از مهمانان دعوت شده از روز قبل برگزار ميشد، كه تمامي آنها را زنان فاميل و بستگان و همسايگان تشكيل ميدادند.
خانوادهي عروس بويژه مادر عروس كه تا روز ده حمام، تمامي لباسها و حتي گهواره ي نوهاش را خريداري و آماده كرده بود، با مراسم خاصي به خانهي دخترش ميآورد. لباسهاي نوزاد در مجمعه مسي گذاشته و در كنارش كله قند، شيريني، صابون، حنا، انواع ميوه جات و … گذاشته ميشد و با هلهله(كلي ونگ) و شادي، خواندن ترانههاي محلي و كف زنان حال و هواي خاصي به كوچه و خيابان روستا داده ميشد.
از طرفي هدايايي نيز براي پدر و مادر نوزاد و حتي پدر شوهر و مادرشوهر تهيه ميشد و به آنان هديه ميشد. پدر و مادر داماد با دود كردن اسپند به استقبال خانوادهي عروس ميرفتند و با تحويل گرفتن گهواره و لباس كودك و ساير هدايا، براي قدرداني هديهاي كه وجه نقد بود به عنوان شيريني به او ميدادند.
مادر عروس به همراه قابله، نوزاد و مادرش را به حمام ميبرند كه در قديم حمام عمومي بوده است. اصطلاح محلي رايج در روستاي ايمن آباد و كروكلاي بابل به نوزاد پسر ” داماد ” و به مادر نوزاد ” داماد مار ” ميگفتند يعني به اميد اينكه روزي دامادي اين پسر را شاهد باشند و شاهد رخدادي ناگوار نباشند و اگر دختر بود واژه ي ” عاروس مار” را به كار مي بردند.
در داخل حمام عمومي نيز كه افراد عادي نيز حضور داشتند، كساني از بستگان نوزاد نيز در حمام حاضر ميشدند. هنگام شستن فرزند با ذكر سلام و صلوات و خواندن حمد و سوره و آيت الكرسي، غسل مولود انجام ميشد.
۴_ غسل مولود:
پايان بخش مراسم در حمام روستا، غسل مولود ميباشد. فرزند را پس از شستشو در آغوش مادرش كه او نيز طي اين مدت توسط خواهر شوهرش و يا خواهرش شستشو ميشد قرار ميدهند و با ريختن آب بر سر مادر نوزاد همانند آيين غسل ترتيبي، با ذكر صلوات غسل مولود را انجام ميدهند.
در اين زمان، زنان حاضر در حمام به شادي و كف زدن و حتي به “چكه سما ” نيز مي پرداختند. چكه سما نوعي از رقص مازندراني مي باشد كه با خواندن و كف زدن(چكّه) همراه بود.
پس از غسل مولود فرزند را در پارچه اي حوله مانند مي پيچند و از حمام خارج كرده، در رختكن به پوشاندن لباسش اقدام مي كنند. درصورت سرد بودن هوا، در داخل حمام اين كار صورت مي گيرد.
هنگام پوشيدن لباس توسط زنان حاضر در مراسم، شربت و شيريني به افراد تعارف مي شود كه با هلهله(كلي ونگ) همراه است و همواره به يكديگر تبريك مي گويند، از جمله: مواركا، فرزندتان را داماد و يا عروس كنيد،(داماد بواشه، عروس بواشه) جشن عروسي اش حاضر شويم (عاروسي بخريم) و ….
زن حمامي نيز به دود كردن اسپند مي پردازد و به اين شكل شيريني و يا هديه ي نقدي خود را به عنوان مزد حمام، از اطرافيان و بستگان نوزاد و مادرش دريافت مي كند. در برخي از شرايط نيز جداي از هديه به حمامي، مزد حمامي نيز جداگانه پرداخت مي شد و آنان كه وضع مالي بهتري داشتند، هزينه ي مزد حمامي(حموم مز )تمامي حاضران را در آن لحظه، پرداخت مي كردند.
این مسئله را مادربزرگ های امروز روستای ایمن آباد و کروکلا از حمام تاریخی و قدیمی روستا و یا سایر حمام های عمومی خوب به یاد دارند.
جمعيت با جشن و پايكوبي مسير حمام تا منزل را طي مي كردند تا به خانه پدر و مادر داماد برسند كه براي پذيرايي نهار از آنان دعوت شده بود.
در درب ورودي منزل نيز به دود كردن اسپند مي پردارند. مردم مازندران بر اين باورند كه دود كردن اسپند بد شگوني را از آنان دور می كند و به نوعي اگر احيانا” زناني در داخل حمام به نوزاد و مادرش نظر كردند براي چشم زخم، به انجام آن مي پردازند.
آن دسته از زناني كه دير به مجلس رسيده باشند براي دادن هديه به كنار نوزاد و مادرش مي روند و به عنوان رونما، هديه شان را به او مي دهند.
۵_ گهواره بندي(گهره بندوني):
گهواره بندي يا در اصطلاح فرهنگ مردم مازندران گهره بندوني آئيني مي باشد كه براي اولين بار نوزاد را در گهواره قرار مي دهند.
قبل از صرف ناهار و چاي و شيريني، مادر بزرگ و يا قابله، كودك را پس اينكه مادر به او شير داد، در گهواره مي بندند كه اصطلاحا” گهواره بندي يا گهره بندوني مي گويند. در بعضي مناطق اگر نوزاد فرزند اول باشد، اين وظيفه را مادر بزرگ طرف مادري بر عهده مي گيرد. سپس حاضران پولي به عنوان هديه در گهواره نوزاد مي گذارند.
در بعضي از روستاهاي مازندران، پس از خوابانيدن نوزاد در گهواره، بستگان طرف مادري نوزاد، روي گهواره گردو يا نبات مي شكنند و يا گهواره را چند بار به شدت تكان مي دهند. اين كار به اين دليل انجام مي شود كه اگر در طول زندگي بين پدر و مادر نزاعي رخ داد گوش نوزاد به سر و صدا عادت كرده باشد.
پس از صرف نهار نوبت به دستمزد قابله يا ماما مي رسد كه توسط مادربزرگ پدري نوزاد پرداخت ميشود. اين مبلغ در داخل سيني گذاشته مي شود و به ماما تقديم مي گردد. ماما يا قابله نيز با دعا در حق او و نوزاد، آرزوي فرزند بعدي برايش مي كند تا باز هم فرزند سالمي را برايش به دنيا بياورد.
بغچه اي نيز از قبل براي قابله در نظر گرفته ميشود كه در داخلش پارچه، شيريني، قسمتي از كله قند و … قرار دارد كه هنگام خداحافظي قابله به او هديه ميشود.
۶_ دندان سري(دنّون سري) :
يكي از مراسم جشن ويژهي دوران كودكي، مراسم دندان سري ميباشد كه همزمان با ظاهر شدن اولين دندان هاي كودك برگزار ميشود.
در اين مراسم كه اصولا” به شكل بعد از ظهري برگزار ميشود، بستگان و همسايگان را خبر مي كنند تا در اين جشن شركت نمايند.
پذيرايي در اين مراسم جشن، جداي از چاي و شيريني و شربت و شكلات، شير برنج يا شير آش، پخت باقلا يا باكله پته، پخت لوبيا يا لوبيا پته و … نيز به همراه نان محلي تدارك ديده ميشود.
اگر تعدادي از دعوت شدگان به دلايلي نتوانستند حضور يابند، كاسه اي از آش را به خانه شان ميفرستند و معمولا” رسم است كه افراد هنگام پس دادن كاسه، هديهاي مانند جوراب، روسري يا پول در آن ميگذارند.
هدايا در مجموع به كودك تعلق دارد و توسط مادر در صندوقچه اي نگهداري ميشود و در درازمدت صرف كودك مي شود. چه سا به دليل مشكلات اقتصادي آنزمان، اين مبالغ مورد استفاده والدين قرار ميگيرد.
۷_ سوراخ كردن گوش(گوش راهكري):
اصولا” دو مراسم جشن ديگر براي كودك در نظر ميگيرند، اگر پسر باشد ختنه سوران(چيك وريني) و اگر دختر باشد مراسم سوراخ كردن گوش يا گوش راهكري. مردم مازندران به سوراخ كردن راه كردن ميگويند.
گوش راهكري از چندماهگي نوزاد شروع ميشد و تا حداكثر به سه سالگي اش ختم ميشد. شخصي را كه اقدام به سوراخ كردن گوش دختربچه ميكرد گوش راهكر ميناميدند.
گوش راهكرها در روستاي ايمن آباد و كروكلا بيشتر قابلههاي روستا بودن مثل: سيد بيجي، سيد نورجان، سيد رقيه، زبيده خاله، سيد هاجر، كربلايي سكينه و…
گوش راهكر ابتدا سوزن خياطي (درزن) را نخ ميكرد و سپس الكل را با پنبه به لالهي گوش نوزاد با فشار مي ماليد تا بيحس گردد. سپس سوزن را در لالهي گوش فرو ميكرد كه با درد زيادي هم همراه بود و پس از بيرون كشيدن از طرف ديگر، نخ را گره ميزد تا باز نشود.
هنگام سوراخ كردن گوش نيز علاوه بر فرستادن صلوات، سوره حمد و توحيد نيز ميخواندند.
براي پيشگيري از خونريزي لالهي گوش، پس از تميز كردن با الكل، مقداري چربي يا روغن حيواني را به آن مي ماليدند تا زخم بهبود يابد.
بعضي از مادران كه طاقت نداشتند گريه كودكشان را مشاهده نمايند، از اتاق خارج مي شدند و سپس حضور مييافتند.
در اين مراسم نيز از بستگان، همسايگان و دوستان دعوت ميشد تا در مراسم جشن گوش راهكري حضور يابند. پذيرايي در مراسم و هديه دادن ها همانند مراسم دندان سري بود.
امروزه اين مراسم به فراموشي سپرده شده است و خبري از آن نيست.
۸_ ختنه سوران(چیک ورینی):
ختنه سواران تركيبي است از دو كلمه ختنه و سوران به معني جشني كه براي سنت ختنه كردن بر پا ميشود. ختنه بريدگي غلاف سر آلت تناسلي پسران است و از نشانههاي مسلماني است. در مازندران ختنه سواران معمولا” در صورت توانائي مالي خانواده و متناسب با آن، طي تشريفات و جشن و ميهماني خاصي برگزار ميشود. اين مراسم نه تنها در مازندران بلكه تقريبا” در تمام مناطق ايران عموميت دارد.
بعضي از خانوادههايي كه در سنین پیری صاحب پسری میشوند، به خاطر اینکه شاید در عروسی فرزندشان زنده نباشد، در مراسم ختنه سوران به اصطلاح عروسی میگیرند، یعنی آن را بطور مفصل و همانند عروسي برگزار میکردند. در جشنهای ختنه سوران نوازنده خبر میکردند و شام و ناهار میدادند و کسانی که به دیدن پسر ختنه شده میآمدند معمولا” هديهای هم میآوردند. گاهی برای بچه دِرون هم میزنند یعنی سيني را ميچرخاندند و پول جمع میکردند.
تا قبل از گسترش شبکه راه ها و توسعه درمانگاهها و بیمارستانها، کارهای درمانی و طبابت و از جمله ختنه کردن، در روستاها و شهر های کوچک با سلمانیها بود. سلمانی بچه را در خانه ختنه میکرد و اگر ميخواست بیش از یک بچه را همزمان در یک خانه ختنه نمايد، باید تعداد بچهها فرد باشد، در غیر این صورت خروسی میکشتند و سر تاج خروس را میبرند.
در برخی نقاط کشور تاق بودن سالهای عمر کودک نیز رعایت میشود؛ مثلا” بچه را در پنج یا هفت سالگی ختنه میکنند. همچنین گفتنی است که سابقا” پوست بریده شده را به حیاط مکتب خانه و مدرسه میانداختند تا بچه به درس و مشق و مدرسه علاقمند شود.
ختنه پسربچهها از يكسالگي شروع ميشد و گاهي اوقات بچهها تا سن هفت سالگي هم ختنه نميشدند. لذا به همين دليل، ختنه گرها در قدیم به صورت دوره گرد به روستاهاي مختلف میآمدند و با آوای بلند و گفتن ” ختنه کمبی، ختنه ”، خانوادهها را از آمدن خود مطلع و آگاه میکردند.
در روستاي ايمن آباد و كروكلا ختنه توسط زنده ياد علي اصغر مهدي پور پدر بهداشت و درمان روستا، صورت ميگرفت اما قبل از او شخصي به نام مسلم عمو اين كار را انجام ميداد كه خود سلماني روستا بود يعني موي سر مردم را كوتاه ميكرد.
آنها کیف دستی در دست داشتند كه پنبه، الکل، تيغ، چاقو، انبر و … به عنوان ابزار كار در آن وجود داشت و جهت بند آوردن خون ریزی بیشتر، با مواد موجود مثل لمه، سوته و … مواد درست میکردند که البته غیر بهداشتی و بسیار خطرناک بود كه البته خدا با پسران آن دوران یار بود که به دليل عفوني شدن، سالم ميماندند.
ختنه گر هنگام ختنه، اصطلاح قيچي نميبرد را كه هم خياط در خياط سري در مراسم جشن عروسي و قابله در بريدن ناف نوزاد سر زايمان مادر به كار ميبرند، در اينجا بكار ميبرد و طلب انعام يا هديه از پدر پسربچه ميكند.
بعضي ها نهار دعوت گستردهاي ميكردند. كساني كه پس از چند دختر، صاحب پسري ميشدند، مراسم بزرگي را به شكرانه پسردار شدن برگزار ميكردند. اما امروزه کودک را در نخستین روزهای تولد ختنه میکنند و جشن و سروری به این مناسبت بر گزار نمیشود.
در هر صورت پس از پايان مراسم جشن ختنه سوران، مراسم جشن ويژه تولد فرزند خاتمه مييابد تا زمان ازدواجش فرا برسد.
تمامی حقوق مطالب برای "وب سایت روستای ایمن آباد و کروکلا بابل"محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طراحی و اجرا : کلکسیون طراحی