
پيشاپيش فرا رسيدن سالروز ميلاد كريم اهل بيت حضرت امام حسن مجتبي(ع) را بر عاشقان و دلدادگان كوي امامت و ولايت و پيروان ايشان بويژه اهالي روستاي ايمن آباد و كروكلا تبريك و شادباش مي گوئيم. اميد با شناخت و الگوپذيري و عمل به انديشه هاي والاي فرزند علي(ع)، در تعالي رشد اخلاقي و رسيدن به كمال انساني در اين ماه مبارك و در طول سال بكوشيم.
اخلاق، دستمایه سترگ هدایت است. زندگی كوتاه دنیا در پرتو آموزه های اخلاقی، خود بهشتی برین میشود. انسان برای رسیدن به رشد، كمال و بالندگی اخلاقی به شناخت نیاز دارد. شناخت، گاه از راه تحصیل معارف اخلاقی و گاهی از راه شناخت نمونههای عملی و به تعبیر دیگر، الگوهای اخلاقی ایجاد میشود.
قرآن، حدیث و سیره معصومان علیهم السلام برترین منابع شناخت معارف اسلام نزد شيعيان مي باشند.
پیشوایان پاك دین به دلیل بهره مندی از ویژگی عصمت و دوری از عصیان و اشتباه، برترین مربیان اخلاق برای انسان، به ویژه برای دوستداران و پیروان خود به شمار میروند. ایشان، بهترین الگوی اخلاقی به دور از هر گونه كژی برای انساناند. نوشتار حاضر، رهاوردی است از بررسی ۱۰ ویژگی اخلاقی امام مجتبی علیه السلام كه در آستانه ولادت آن امام همام به اهالي محترم روستايمان تقدیم میشود.
امام صادق علیه السلام در بیان حال معنوی ایشان میفرمود: امام مجتبی علیه السلام عابدترین مردم زمان خود بود. بسیار حج به صورت پیاده و گاه با پای برهنه به جای میآورد. همیشه او را در حال گفتن ذكر میدیدند و هر گاه آیه «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا» را میشنید، پاسخ میگفت: «لَبَّیكَ اللَّهُمَّ لَبَّیك» (خداوند! گوش به فرمان توام.)
آن امام همواره در قنوت نمازش، بسیار دعا میكرد و خدا را اینگونه میخواند:
«ای پناهگاه درماندگان! فهم ها در درك تو حیران و دانشها در برابر تو ناتوان و نارساست. تو پروردگار زنده و قیومی كه جاودانه است. تو خود می بینی آنچه را كه میدانی و در آن كار، دانا و بردبار هستی. تو بر آشكار ساختن هر پنهان، قدرت داری و می توانی از انجام هر كاری جلوگیری كنی؛ بدون آنكه در تنگنا واقع شوی. بازگشت همه چیز به سوی توست، همان سان كه آغاز آن از خواست تو سرچشمه میگیرد. تو آگاهی از آنچه در سینهها پنهان میدارند. آنچه را خواستهای اجرا شده است. آنچه را در خزانه غیب خودت بوده بر عقلها واداشتهای تا هر كه نابود شود، از روی دلیل آن كار نابود شود و هر كه زنده شود، از روی دلیل زنده شود. به راستی كه تو شنوا و دانایی و یكتا و بینایی.
هرگاه امام مجتبی علیه السلام وضو میگرفت، تمام بدنش از ترس خدا میلرزید و رنگ چهرهاش زرد میشد. وقتی از او در این باره می پرسیدند، میفرمود: «بنده خدا باید وقتی برای بندگی به درگاه او، آماده میشود، از ترس او رنگش تغییر كند و اعضایش بلرزد.»
هرگاه برای نماز به مسجد میرفت، كنار در میایستاد و این گونه زمزمه میكرد:
خدایا! مهمانت به درگاهت آمده است.ای نیكوكردار! بدكار به نزد تو آمده است. پس از زشتی و گناهی كه نزد من است به زیبایی آنچه نزد توست، درگذر، ای بخشاینده!»
هنگامی كه آثار مرگ در چهرهاش آشكار شد، او را دیدند كه میگرید. پرسیدند: «چرا میگریید؛ در حالی كه مقام والایی نزد خدا و رسولش دارید و پیامبر صلی الله علیه و آله آن سخنان والا گهر را درباره شما فرموده است؛ شما كه بیست مرتبه پیاده، حج به جای آورده و سه بار همه دارایی های خود را در راه خدا تقسیم كردهاید؟»
در پاسخ میفرمود: «إِنَّمَا أَبْكِی لِخَصْلَتَینِ: لِهَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ فِرَاقِ الْأَحِبَّة؛
به دو دلیل میگریم: از ترس روز قیامت و از دوری دوستانم.»
آن بزرگوار، صوتی زیبا در قرائت قرآن داشت و علوم قرآن را از كودكی به نیكی میدانست. همواره پیش از خوابیدن، سوره كهف را تلاوت میكرد و سپس میخوابید.
آن امام بزرگوار در خانه ای تربیت یافته بود كه كلام خدا پیوسته سخن آغاز و انجام آن بود، در خانهای كه پدر آن نخستین گرد آوردنده قرآن و اهل خانواده بهترین عمل كنندگان به آیات آن بودند.
مهربانی با بندگان خدا از ویژگیهای بارز ایشان بود. اَنس میگوید كه روزی در محضر امام بودم. یكی از كنیزان ایشان با شاخه گلی در دست وارد شد و آن را به امام تقدیم كرد. حضرت گل را از او گرفت و با مهربانی فرمود: «برو تو آزادی!» من كه از این رفتار حضرت شگفتزده بودم، گفتم: «ای فرزند رسول خدا! این كنیز، تنها یك شاخه گل به شما هدیه كرد، آنگاه شما او را آزاد میكنید؟!» امام پاسخ فرمود: «خداوند بزرگ و مهربان به ما فرموده است: «وَ إِذا حُییتُمْ بِتَحِیةٍ فَحَیوا بِأَحْسَنَ مِنْها» «هر كس به شما مهربانی كرد، دو برابر او را پاسخ گویید.»
امام، همواره، مهربانی را با مهربانی پاسخ میگفت؛ حتی پاسخ وی در برابر نامهربانی نیز مهربانی بود.
همچنین آوردهاند، روزی امام، مشغول غذا خوردن بودند كه سگی آمد و برابر حضرت ایستاد. حضرت، هر لقمهای كه میخوردند، یك لقمه نیز جلوی آن میاندختند. مردی پرسید: «ای فرزند رسول خدا! اجازه دهید این حیوان را دور كنم.» امام فرمود: نه رهایش كنید! من از خدا شرم میكنم كه جانداری به صورت من نگاه كند و من در حال غذا خوردن باشم و به او غذا ندهم.»
امام بسیار با گذشت و بزرگوار بود و از ستم دیگران چشمپوشی میكرد. بارها پیش میآمد كه واكنش حضرت به رفتار ناشایست دیگران، سبب تغییر رویه فرد خطاكار میشد.
گستره گذشت و مهرورزی امام، آنقدر پردامنه بود كه قاتل او را هم در برگرفت. حسین علیه السلام با ناراحتی پرسید: «چه كسی شما را زهر داده است؟» فرمود: «از او چه میخواهی؟ میخواهی او را بكشی؟ اگر آن كسی باشد كه من میدانم، خشم و عذاب خداوند بیشتر از تو خواهد بود. اگر هم او نباشد، دوست ندارم كه برای من، بیگناهی گرفتار شود.»
امام مانند جدش رسول الله (ص) بدون هیچ تكبری روی زمین مینشست و با تهی دستان هم سفره میشد. روزی سواره از محلی میگذشت كه دید گروهی از بینوایان روی زمین نشسته اند و مقداری نان را پیش خود گذاردهاند و میخورند. وقتی امام حسن علیه السلام را دیدند، به ایشان تعارف كردند و حضرت را سر سفره خویش خواندند. امام از مركب خویش پیاده شد و این آیه را تلاوت كرد: «إِنَّهُ لا یحِبُّ الْمُسْتَكْبِرین»؛ «خداوند خود بزرگبینان را دوست نمیدارد (نحل/۲۳).» سپس سر سفره آنان نشست و مشغول خوردن شد. وقتی همگی سیر شدند، امام آنها را به منزل خود فرا خواند و از آنان پذیرایی فرمود و به آنان پوشاك هدیه كرد.
آن گرامی، همواره از میهمانان پذیرایی میكرد. گاه از اشخاصی پذیرایی میكرد كه حتی آنان را نمیشناخت؛ به ویژه، امام به پذیرایی از بینوایان علاقه زیادی داشت، آنان را به خانه خود میبرد و به گرمی پذیرایی میكرد و به آنها لباس و مال میبخشید.
آن حضرت بارها درباره فقیرانی كه از ایشان پذیرایی كرده بودند، میفرمود: «فضیلت با آنان است. پذیراییشان اندك است و مالی ندارند؛ ولی برترند؛ زیرا آنان غیر از آنچه كه ما را به آن پذیرایی میكنند، چیز دیگری ندارند و از همه چیز خود گذشتهاند؛ ولی ما بیش از آنچه پیش میهمان میگذاریم، اموال داریم.»
از سختترین دوران زندگانی با بركت امام مجتبی علیه السلام، دوران پس از صلح با معاویه بود. ایشان، سختی این سالهای ستم را با بردباری وصف ناشدنیاش سپری میكرد. ایشان در این سالها، از غریبه و آشنا سخنان زشت و گزنده میشنید و از خدنگ بیوفایی، زخم میخورد. بسیاری از دوستان به ایشان پشت كرده بودند. روزگار، برایشان به سختی میگذشت. ناسزا گفتن به حضرت علیعلیهالسلام شیوه سخنرانان شهر شده بود. هرگاه امام را میدیدند میگفتند: «السَّلَامُ عَلَیكَ یا مُذِلَّ الْمُؤْمِنِین؛ سلام بر توای خوار كننده مؤمنان.» در حضور ایشان، به هتك و دشنام امیرالمؤمنین علیه السلام زبان میگشودند و امام با بردباری و مظلومیت بسیار، هتاكی ها و دشنامها را تحمل میكرد.
میتوان گفت كه بارزترین ویژگی امام مجتبی علیه السلام كه بهترین سرمشق برای دوستداران او است، بخشندگی بسیار و دستگیری از دیگران است. ایشان به بهانههای مختلف، همه را از خوان كرم خویش بهرهمند میساخت و آنقدر بخشش میكرد تا شخص نیازمند بینیاز میشد؛ زیرا طبق تعالیم اسلام، بخشش باید به گونهای باشد كه فرهنگ گدایی را ریشهكن سازد و در صورت امكان، شخص را از جرگه نیازمندان بیرون كند.
امام حسن علیه السلام هیچ گاه سائلی را از خود نمیراند و هرگز پاسخ «نه» به نیازمندان نمیفرمود و تمامی جنبههای معنوی بخشش را در نظر میگرفت.
ايشان عقيده داشتند كمك خواستن از دیگران، تنها در سه مورد رواست:
شجاعت، میراث ماندگار امیرمؤمنان علیه السلام بود و امام مجتبی علیه السلام وارث آن بزرگوار. در كتابهای تاریخی آمده است كه امام علی علیه السلام در تقویت این روحیه در كودكانش، خود به طور مستقیم دخالت میكرد. شمشیر زنی و مهارتهای نظامی را از كودكی به آنان میآموخت و پشتیبانی از حق و حقیقت را به آنان درس میداد. میدانهای نبرد، مكتب درس شجاعت حضرت علی علیه السلام به فرزندانش بود.
حضرت حسن بن على (ع ):
به خدا سوگند من امید مى دارم كه خیرخواه ترین خلق براى خلق باشم و سپاس و منت خداى را كه كینه هیچ مسلمانى را به دل نگرفته ام و خواستار ناپسند و ناروا براى هیچ مسلمانى نیستم .
تمامی حقوق مطالب برای "وب سایت روستای ایمن آباد و کروکلا بابل"محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طراحی و اجرا : کلکسیون طراحی