
شما يك آدم عاشق هستيد. همه زندگي و احساساتتان را به پاي كسي ريختهايد كه او هم ميگويد دوستتان دارد. يك روز صبح در كمال ناباوري ميبينيد كه تركتان كرده و ابراز احساساتش، دروغي بيش نبوده است!
شما يك كارمند عالي رتبه هستيد كه همه در خانه و محل كار، هوايتان را دارند. يك روز ناگهان مقام خود را از دست ميدهيد و بدتر از آن، به زودي متوجه ميشويد كه ديگر اعتباري هم نزد اطرافيانتان نداريد و كسي به شما احترام نميگذارد. آنها دوست دوران خوشي شما بودند و فقط تظاهر ميكردند كه واقعا” دوستتان دارند.
شما يك انسان خيّر و خير رسان به مردم ديارتان هستيد، از تمامي وجودتان براي توسعه ديارتان تلاش مي كنيد، وقت و هزينه مي كنيد، خيلي ها هواي شما را دارند و احترامتان مي كنند و بسيار از شما تعريف. اما يك روز مي بينيد بعضي از اين آدمها ناگهان به سلام شما نيز به سختي پاسخ مي دهند. انگار گناه بزرگي مرتكب شده ايد، گناهي نابخشودني!!
دوگانگي مشكل ساز
تظاهر به آنچه واقعا” در وجودتان نيست، ويژگي است كه ديگران را از شما دور ميكند. دوگانگيهاي موجود در فرد رياكار از ابتداييترين شكل آن در محيط خانواده تا بالاترين شكل آن در روابط ميان دو كشور ممكن است مشكل ساز باشد. مردم دوست ندارند با كسي ارتباط داشته باشند كه تكليفشان با او مشخص نيست و نميشود فهميد كه رفتارهايش، همان معنايي را دارند كه نشان ميدهد يا كاملاً برعكس، حاوي معاني پنهان و پيچيدهاند.
در آموزههاي اخلاقي و ديني ما نيز به كرات در نكوهش رياكاري، سخن گفته شده است. امام صادق(ع) ميفرمايد: كارهاى نيك خود را به خاطر خودنمايى و نشان دادن به مردمى كه نه زندگى به دست آنهاست و نه مرگ و نه قدرت دارند مشكلى را براى تو بگشايند، انجام مده!
ما ريا را بيش از همه در معناي تظاهر به خوب جلوه كردن و نيكوكاري ميشناسيم، حال آن كه اين ويژگي ناخوشايند، چون موريانه ميتواند به همه سطوح زندگي نفوذ كند و آداب و اخلاق را تحت تاثير خود قرار دهد.
به كجا ميرود جامعهاي كه رياكاري در ميان مردمش نهادينه شده باشد و چه ميشود سرنوشت مردمي كه در مقابل تظاهرهاي اطرافيانشان نميايستند و خودشان هم كمكم، همرنگ جماعت ميشوند؟
آدمهاي پيچيده، آدمهاي متظاهر
دكــتر عــلي اصغر اصغر نژاد فريد، روان شناس و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي ايران، در تعريف ريا ميگويد:
ريا يعني آدمها خودشان را همان طور كه هستند، قبول ندارند يا نميتوانند خودشان را همانگونه كه هستند، به ديگران معرفي كنند.
دليلش هم اين است كه شخصيت اجتماعي آنها با واقعيتشان متفاوت است، زيرا جامعه از افراد انتظاراتي دارد كه با انتظارات خودشان همخوان نيست؛ نه ميتوانند آني بشوند كه دوست دارند و نه ميتوانند آن طور كه مورد انتظار جامعه است، عمل كنند.
دكتر اصغرنژاد درباره شرايطي كه افراد را به سمت تظاهر سوق ميدهد، ميگويد: اين كه جامعه، سيستم كنترلي خاصي داشته باشد كه بر اساس آن، افراد براي تصدي يك موقعيت، مورد ارزيابي قرار ميگيرند و نتيجه اين ارزيابيها ميتواند در زندگي آنان موثر واقع شود و برايشان منفعتي به همراه بياورد، باعث ميشود كه افراد، رفتارهاي متفاوت تري از خود واقعي شان بروز بدهند.
وقتي ارزشهاي جامعهاي واضح و روشن نباشد و افراد بر اساس آنچه كه در ظاهر بروز ميدهند، امكان دريافت امتياز يا گمارده شدن به پست و مقامي بالاتر را پيدا ميكنند، راه براي رياكاري باز ميشود.
توريه و تقيه
بعضي افراد هم در جامعه وجود دارند كه كارهاي نارواي خود را به غلط، با الفاظي مانند تقيه يا توريه، توجيه ميكنند. «توريه» يا صرفهجويي در بيان حقيقت يا سخن نيمهراست، بيان سخنياست که معناي آن به ظاهر درست است، اما آنچه مخاطب از آن درک ميکند، نادرست است؛ يعني جملهاي به ظاهر صادقانه بيان ميشود که مخاطب از آن جمله، مفهوم ديگري را برداشت ميكند.
تقيه كه از واژه «وقايه» به معناي سپر گرفته شده است نيز به آن معني است که يک فرد مسلمان براي نجات جان از انجام برخي اعمال پرهيز کند؛ به عنوان نمونه اگر مسلماني در برابر کفار محارب قرار گيرد و خطر جاني او را تهديد کند، ميتواند مسلمان بودن خود را پنهان کند.
توريه و تقيه، از ريا مستقل و متمايزند، اصل و قاعده هم نيســتند، بلكــه اسـتثناي بر اصل و قاعده اند. اصل و قاعده در دين، صراحت و صداقت است. تقيه و توريه فقط در موارد بسيار نادر و استثنايي، مثلا براي جلوگيري از كشته شدن يك انسان بي گناه يا به منظور ندادن اطلاعات درست به دشمن در ميدان جنگ، ممكن است كاربرد داشته باشند.
سعدي در گلستان، داستاني به اين مضمون دارد:
پادشاهي به كشتن اسيري فرمان داد، اسير هم به زبان خودش به شاه دشنام گفت. شاه پرسيد چه ميگويد؟ يك وزير خوش نفس گفت: ميگويد با ريختن خون يك نفر اسير، چه عظمتي به دربار پادشاه افزوده ميشود؟ شاه او را بخشيد. وزير ديگري پيش رفت و واقعيت را گفت. شاه اخم كرد كه مرا آن دروغ خوشتر آمد تا اين راست؛ چون در آن، قصد حيات و نجات انسان نهفته بود و در اين، بويي از خبث طينت!
سيد علي اصغر خندان در كتاب منطق كاربردي، به عنوان مثالهايي در اين زمينه مينويسد: ممكن است رانندهاي بگويد:« من واقعاً راننده خوبي هستم. در اين سي سال اخير، فقط دو بار به خاطر سرعت بالا جريمه شدهام.» اين جمله درست است، اما به شرط آن كه مخاطب نداند گوينده هفته پيش رانندگي را شروع کرده و با اين حال دوبار هم جريمه شده است؛ پس راننده خوبي نيست!
يا ممكن است يك نفر به شما بگويد: «متأسفم، نميتوانم پولي را که درخواست کردي، به تو بدهم. امروز صبح فراموش کردم کيف پولم را همراه خودم بياورم.» گوينده دروغ نگفتهاست، اما پولهايش را در جيبش گذاشته و کيف پولش را همراه نياوردهاست.
اما همان طور كه اشاره شد، در فرهنگ شيعه، توريه و تقيه فقط در موارد نادر و خاص و به دلايل متقن و محكم مجاز شمرده شده است و از اين رو با ريا و رياكاري متجانس نيستند.
پس چه بايد بكنيم تا افراد مرزهاي ميان اين دو عرصه را با رياكاري دريابند، براي رهايي از هر مخمصهاي، گفتن دروغ مصلحتي را مجاز ندانند و آن را به غلط با استفاده از مضاميني چون توريه و تقيه، توجيه نكنند؟
مرزهاي دروغ مصلحتي با رياكاري
دكتر اصغرنژاد، روان شناس، با اشاره به ريشههاي تاريخي و مذهبي موثر در فرهنگ ايرانيان و مسلمانان ميگويد: ما شيعه هستيم و در دورههايي از تاريخ، در جوامعي زندگي كردهايم كه حاكميت آنها خون شيعه را بر زمين ميريختند و مجبور بوديم براي حفظ دين خود، توريه و تقيه كنيم.
مرزهاي توريه و تقيه با رياكاري در جايي مشخص ميشود كه انسان براي حفظ منفعت شخصي خودش، و نه بر اساس منطق اخلاق و اعتقاداتش، متوسل به رفتارهايي شود كه بتواند با كمك آنها، سهم بيشتري از منافع دنيوي را نصيب خود كند. اين كه در قلب يك نفر چيزي باشد اما ظاهرش چيز ديگري را نشان بدهد، نفاق و دورويي است.
تقيه مربوط به زماني است كه گفتن واقعيت، فايدهاي ندارد و تنها جان شخص را به خطر مياندازد، اما گاهي لازم است كه انسان عقايدش را به طور واضح و روشن بيان كند، مثلا” در صدر اسلام، كساني كه دوستدار واقعي حضرت علي(ع) بودند، در حضور حجاج بن يوسف نيز قرص و محكم ميايستادند و از آن حضرت دفاع ميكردند و حتي كشته ميشدند.
در ادامه سخنان دكتر اصغر نژاد، ميتوان به نمونههايي از اين موضوع در تاريخ معاصر نيز اشاره كرد. امام خميني در سالهاي شروع مبارزه با رژيم شاه، صراحتا اعلام كرد:« اليوم تقيه حرام و اظهار حقايق واجب است ولو بلغ ما بلغ». يعني درجه ارزش و اهميت اجتماعي موضوع بايد حتما سنجيده شود. تشخيص استثنائات از عهده كارشناسان دانشمند و باتقوا برمي آيد، نه از عهده هركسي كه بخواهد به خاطر كمترين منافع شخصي يا تضييع حقوق ديگران يا كتمان حقيقت، به هر فريب و ريا و دغلكاري تن دهد.
سقف آزادي
دكتر اصغر نژاد درباره راهكار مواجهه با رياكاري ميگويد: بخش اعظم راهكار، شامل آموزشهايي ميشود كه افراد ميتوانند دريافت كنند تا باورهايشان درباره اين مساله دروني شود.
قوانين نظارتي و كنترلكننده جامعه بايد مورد بازنگري قرار بگيرند و آن دسته از آنها كه پايه و اساس منطقي ندارند، حذف بشوند تا آدمها راحتتر بتوانند خود واقعي شان را بروز بدهند و تحت فشار و كنترل نباشند.
البته سيستم گزينش در همه كشورهاي دنيا وجود دارد و مطابق آن، هركس بخواهد استخدام شود بايد معيارهايي را داشته باشد. شما در كشورهاي كمونيستي ميديديد كه بسياري از دانشمندان و مصلحان اجتماعي به دليل مخالفت با جريان حاكم به مناطقي همچون سيبري تبعيد ميشدند.
در كشورهاي به اصطلاح آزاد هم سقف آزادي مشخص است، يعني يك تيغه تيز در فاصله چند متري بالاي سر افراد ميگردد كه اگر بخواهند سرشان را از حدي بالاتر ببرند، گرفتار آن خواهند شد. تنها حدود فاصله اين تيغه در فرهنگهاي مختلف، متفاوت است. هر كشوري چارچوبها و اصول و قوانين خودش را دارد كه مردم بايد از آنها تبعيت كنند. به هرحال جامعه نياز دارد براي رتق و فتق امور خود، كساني را گزينش كند و اگرچه امكان مصاحبه و انجام آزمونهاي روان شناختي درباره آنها را دارد، اما در نهايت، ارزيابي دقيق و درست انگيزههاي باطني افراد آن قدرها هم ساده نيست.
روند گسترش رياكاري در تمامي سطوح جامعه
ليلا فلاحتي، دكتراي علوم اجتماعي و عضو هيات علمي پژوهشكده مطالعات فرهنگي و اجتماعي وزارت علوم، درباره عوامل گسترش تظاهر در جامعه ميگويد:
ريا ريشههاي فرهنگي دارد. علت گسترش اين ويژگي ناشايست كه در تمامي جوامع نيز وجود دارد، ساختارهاي حاكم بر جوامع بشري است كه ارزشهايي را اصلي قلمداد كرده و همه آدمها را با يك خط كش ثابت و بدون در نظر گرفتن ارزشهاي ديگر آنها مورد ارزيابي قرار ميدهد. در چنين شرايطي، كساني كه به معيارهاي اين قياس اعتقاد ندارند نيز براي پيشبرد اهدافشان ناچار به رياكاري ميشوند.
دكتر فلاحتي ميافزايد: وقتي فرد مشاهده ميكند كه يك نفر با قلب واقعيت، پاداشي دريافت ميكند، تشويق ميشود كه او هم همان مسير را طي كند، در نتيجه فرهنگ رياكاري تقويت ميشود. اين روند از افراد شروع شده و تبديل به يك حركت اجتماعي ميشود، بنابراين اگر در سطوح فردي جلوي آن گرفته نشود، در سطوح بالاتر سياسي، اقتصادي و فرهنگي جامعه گسترش پيدا ميكند.
اين پژوهشگر اجتماعي درباره جوامعي كه ريا در آنها رواج بيشتري دارد ميگويد: جوامع سنتي نميپذيرند كه شخصي با موجوديت خودش كه شايد خلاف هنجارهاي جامعه باشد، بتواند موفق شود. اما عصر ارتباطات است. رسانه، همه امور را مديريت ميكند و مسايلي كه ممكن است در تعارض با فرهنگ يك جامعه باشند، به سرعت ميتوانند راه خود را در آن جامعه باز كنند. بنابراين اگر نظام فرهنگي يك جامعه، پويايي خود را حفظ نكند و به مردمش آموزش ندهد، نميتواند در مقابل گسترش رياكاري كاري انجام دهد.
گذشتن از منافع بزرگ به نفع منافع كوچك
دكتر سيد هادي معتمدي، روانپزشك و عضو هيات علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، در مقايسهاي ميان ايران و جوامع ديگر از نظر گسترش رياكاري ميگويد:
درباره مسايل اجتماعي نميتوان آمار دقيقي ارائه داد و هيچ آمار مستند و موثقي در اين زمينه وجود ندارد. برخي افراد به دليل آن كه با مردم خودمان در تماس هستند و شناخت درستي از فرهنگ كشورهاي ديگر ندارند، ممكن است خيال كنند رياكاري در ايران بيشتر رواج دارد، حال آن كه ممكن است در كشورهاي ديگر، رياكاري در حوزه اقتصادي يا حوزههاي ديگر اتفاق بيفتد.
دكتر معتمدي در بيان دلايل رياكاري ميگويد: بسته به سن فرد، دليل رياكاري ميتواند متفاوت باشد. در سنين نوجواني، معمولا اين ترس از مجازات است كه نوجوان را به دروغگويي و تظاهر وا ميدارد اما در سنين بالاتر، منفعت جويي، فرد را به اين سمت سوق ميدهد. اين مساله ريشه در ضعف تربيت ديني و فرهنگي دارد. افراد بايد از همان كودكي تحت تربيت قرار بگيرند و بياموزند كه در هيچ شرايطي اجازه ندارند دروغ بگويند. اين يكي از مهارتهاي زندگي است كه بدانيم نبايد از منافع درازمدت و بزرگي مانند صداقت و آثار مثبت آن بر روح و روان، به خاطر منافع كوچك و كوتاه مدتي مانند رسيدن به خواستههاي آني خود بگذريم.
تعامل فرد و جامعه
گاهي وقتها آدمها در جامعه احساس امنيت نميكنند و نگران اين هستند كه اگر با فلان سر و وضع يا فلان شرايط در جامعه ظاهر شوند، مردم درباره شان قضاوت بدي خواهند كرد. در اين گونه موارد، بايد ديد كه آيا اين جامعه است كه سختگيرانه برخورد ميكند و افراد خود را مدام زير ذره بين و در بوته نقد قرار ميدهد يا اين افراد جامعه هستند كه بي توجه به كرامت انساني خود و حقوق ديگران، قوانين را ناديده ميگيرند و هنجارشكني ميكنند.
محمود اماني، استاد دانشگاه و جامعه شناس، به گزارشگر روزنامه اطلاعات ميگويد:
ريا را در فرهنگ فارسي معين، تظاهر و دورويي معني کرده اند. «خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو»، پندي است که نسلها سينه به سينه در ايران نقل شده تا به ما رسيده است. بسياري از ما معتقديم كه رياکاريم و با اين مساله کنار آمده ايم، حال آن كه ريا را به عنوان يک معضل اجتماعي و يک عنصر فرهنگي نامطلوب ميشناسيم.
نهادينه شدن ريا؟
اين جامعه شناس ميافزايد: اگر بخواهيم با رويکرد جامعه شناختي، مساله ريا در فرهنگ ايرانيان را مورد بررسي قرار دهيم، دلايل تاريخي در صدر قرار مي گيرند. ناامني به دليل هجوم اقوام غارتگر در طول تاريخ سبب شده تا ايرانيان ريا را به عنوان يک ابزار دفاعي به کار بگيرند. اين ناامني در دورههايي، سبب از بين رفتن اعتماد بين اقشار مختلف اجتماعي هم شده است. از ديدگاه کارکردگرايان، ريا در فرهنگ ايراني به اين دليل به بقاي خود ادامه داده که داراي اثربخشي بوده است. تا زماني كه اين کارکرد و اثر بخشي ادامه دارد، ريا نيز جزئي جدانشدني از اخلاق و روحيات ايرانيان خواهد بود.
کاهش نفوذ اخلاق ديني و حرفه اي در ايران در ساليان اخير به دلايل مختلف از جمله مدرنيته، شتاب آهنگ زندگي و دين گريزي بخشي از جامعه، از مهمترين دلايل رشد رياکــاري در بين مــردم است. در اين ميان، اثر بخشي پيام دهندگان حوزه اخلاق کشورمان بايد مورد بررسي قرار گيرد. زيرا در دين و فرهنگ ما ايرانيان رياکاري به شدت نهي شده، از گناهان ديني محسوب شده و مورد مذمت قرار گرفته است. اينجاست که روحانيون بايد پاپيش بگذارند و از روشهاي مدرنتر جهت افزايش اثربخشي پيامهايشان به خصوص در حوزه اخلاق تلاش کنند که بي شک مفيد خواهد بود.
ساختار بيمار اجتماعي
آقاي اماني، استاد جامعه شناسي درباره جامعه هدف رياكاري ميگويد: مديريت سنتي، ضعف شايسته سالاري، باندبازي، پارتي بازي، فساد اداري، ضعف عدالت در تمام سطوح و کم هزينه بودن اين عناصر فرهنگي نامطلوب در ايران سبب شده تا مردم تحت تاثير ساختار قدرتمندي که به شدت رفتارها را تحت الشعاع قرار مي دهد، مجبور به استفاده از ريا براي پيشبرد اهدافشان باشند. در همه قشرها، استفاده ابزاري از ريا به شكل ساختاري مشاهده مي شود و شدت و ضعف آن به قشر خاصي برنمي گردد. بايد ساختار بيمار ترميم شود تا بتوان جلوي پيشرفت رياکاري در جامعه، سدي محکم ايجاد کرد.
نقابهاي غيرواقعي و فريبکارانه
اروين گافمن، جامعه شناس معروف كانادايي، در تئوري نمايشنامهاي ميگويد: زندگي همانند تئاتر است که روي صحنه و پشت صحنه دارد. مردم بايد زماني که رفتارهايشان را در جامعه ظاهر مي سازند، جلوي صحنه، وضع مطلوبي ارايه دهند و پشت صحنه زندگي خود را آشکار نسازند. به عبارتي همه ما انسانها به طور طبيعي لازم است بر صورتمان نقابي بزنيم و نقشهاي متفاوتي را در طول روز و در مسير زنـدگي ايــفا کنيــم. مساله ريا جايي اتفـاق مي افتد که فاصله زيادي بين اين نقاب با صورت طبيعي به وجود مي آيد. نقابها بايد فاصلهاي کم و طبيعي با صورت اصلي ما داشته باشند. متاسفانه گاهي برخي از ما ايرانيان از نقابهايي روبه روي ديگران استفاده مي کنيم تا آنها را فريب دهيم و با فريب به هدف نامطلوب خود تحقق مي بخشيم. اينجاست که ريا با نقاب زدن ـ نظريه نمايشنامه اي که امري طبيعي در جامعه است ـ فرق دارد.مشکل اساسي ما اين است که وجدان جمعي ايرانيان در ظاهر ريا را نهي ميكند اما عملا آن را به عنوان يک راهکار پيشبردي و سودمند، مفيد تشخيص مي دهد و دقيقا اينجاست که مساله سخت مي شود، زيرا تغيير در حوزه فرهنگ سخت، زمانبر و هزينهبر است.
راهکارهاي مبارزه
به گفته آقاي اماني، وارد كردن يك شوک بزرگ به فرهنگ خودي، بزرگ ترين لازمه درمان رياکاري در ايران است. آموزش و فرهنگسازي بزرگترين و کارآمدترين دارويي است كه ميتوان تجويز كرد. كودك از همان دوران ابتدايي بايد بداند ريا و رياکاري ذاتا نامطلوب است و در صورت استفاده از آن، برچسب يک انسان منحرف و نامطلوب تا ابد بر پيشاني و پشتش حک خواهد شد. (نظريه هوارد بکر در جامعه شناسي انحرافات)
افزايش هزينههاي ريا کاري، هم به صورت رسمي و هم غير رسمي، از جمله مواردي است که مي تواند مورد توجه قرار گيرد. معلمين در مدارس و اساتيد در دانشگاهها مي توانند همچون مبارزه با دروغ به عنوان يک گناه، در مورد رياكاري نيز صحبت كنند و نقش درماني و آموزشي مهم و مطلوبي برعهده بگيرند. برگزاري سخنراني، تهيه فيلم و تيزر و انواع روشهاي تبليغاتي مدرن و سنتي در درازمدت و ميان مدت ميتواند ما را اميدوار کند تا در سالياني نه چندان دور ديگر هيچ پدري و مادري به فرزندانشان نگويند: خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو!
تمامی حقوق مطالب برای "وب سایت روستای ایمن آباد و کروکلا بابل"محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طراحی و اجرا : کلکسیون طراحی