روز پدر گذشت و چه بسا فرزنداني كه در اين روز بزرگ به ديدار پدر شتافتند و هديه اي هر چند كوچك به پاس زحمات بي منّتش تهيه و ارزاني او كردند تا بهانه اي باشد براي ديدار و تبريك اين روز ارزشمند. ديداري كه پدر را بسيار خرسند نمود كه عزيزانش با تلاش و همت بي رياي او و مادرشان به جايي رسيده اند و در خدمت ديگر مردم جامعه قدم برمي دارند.
و چه بسا پدراني كه چشم به راه فرزندانشان ماندند و خبري از آنها نشد! نه ديداري و نه حتي تلفني و پيامد آن اشكي كه بر گونه پدر نشست و همچون گذشته چون كوهي استوار سخني به گلايه از زبانش جاري نشد و از صميم دل با تمام وجودش، دعايي نمود براي عاقبت به خيري فرزندان و نوه هايش از سر صدق و خصلت پاك پدرگونه اش.
روز پدر گذشت و خاطره اش برجاي ماند. آنكه آمد و به احترام پدر زانوي ادب بر زمين زد، نشاطي از درون يافت كه وصفش ناممكن و آنكه نيامد و حتي با پيامكي هم، پدر را دلخوش نكرد، انگار اتفاقي نيافتاده است.
اما اتفاق مهمي در روستايمان افتاد كه مي تواند نمونه اي باشد بسيار ارزشي و ماندگار، براي همه مردم دنيا، نه تنها براي خانواده هاي پُر مهر روستايمان ايمن آباد و كروكلا.
شب ميلاد حضرت علي(ع)(۵خرداد ۱۳۹۲) كه فردايش در گاهشماري ايران به روز پدر نام گرفته است، همايش خانوادگي با شكوهي در روستا برگزار شد. همايشي سرشار از عشق، همزباني، همدلي و اتحاد.
اعضاي خانواده بزرگ لاسمي، اين بار هم دست به كار متفاوت و بزرگي زدند و تمامي ۸۵ نفر از عزيزان و اعضاي خانواده حاج حسن لاسمي، در شبي عزيز و به يادماندني دور هم جمع شدند و به پاس قدرداني از پدرشان و به ياد مادر حاجيه نسا، احترامي شايسته ارزاني او كردند.
در ويژه برنامه مراسم اين شب، كه همه در هزينه آن سهيم بودند، آغازگر مراسم، حاج محسن لاسمي بود كه ضمن تبريك ميلاد امام علي(ع)، در خصوص جايگاه پدر سخن گفت و احترامي كه مي توان در حيات پدر به او نمود، احترامي كه شادي و نشاطِ قلبي را براي پدر و پيامدش براي فرزندان به ارمغان مي آورد. و مهمترين پيامد آن پيامي است به نسل آينده كه آنان نيز در اداي احترام به پدرشان كوشا باشند.
برنامه بعدي سنتور نوازي محمد نوه حاج حسن لاسمي بود كه با همراهي صداي حاج محسن فضاي معنوي يادمانِ پدر را رنگ و بوي ديگري داد.
بخش اول كمي غمگين اجرا شد ، به ياد پدراني كه در اين روز جايشان خالي بود و به ديار باقي شتافتند و فرزنداني كه در حسرت پدر با اشكي بر گونه به خواب رفتند.
بخش دوم نيز موسيقي شاد به پاس قدرداني از زحمات همه پدران دنيا كه سلامت و پايدار سايه سراسر مهرشان بر سر فرزندانشان مانا و سايه افكن باشد.
شعر خواني ديگر فرزند خانواده كه صمد نام دارد با عنوان ” اَمروز ته روزِ جانِ پِر، تِره به خِدا خندِه بَكِن ” با همان لهجه و گويش محلي مازندراني، كه حكايت از پشت سر گذاشتن سختي هاي پدر بود، فضاي صميمي و عاشقانه محفل را روشنايي ديگري بخشيد.
در ادامه هدايايي بود كه از سر شوق و بي ريا بر اساس توان از سوي همه فرزندان، نوه ها، نتيجه ها و نبيره ها تهيه و ارزاني حاج حسن لاسمي شد و آغوش گرم پدر كه حس غريبي به انسان مي بخشد.
و در پايان يك حلقه گل ، به پاس تلاش بي منت پدرشان توسط فرزند ارشد خانواده حاج اكبر لاسمي به گردن پدر انداخته مي شود و پدر چه شوقي يافت، شوقي كه قطرات اشكش گوياي آن بود و سخنِ از دل برآمده ي پدر، كه همانا دعاي عاقبت به خيري براي فرزندان و بركت در كسب و كارشان بود و پيامدش سفارشي كوتاه و بسيار مهم مبني بر اتحاد و همدلي، پشت هم بودن، و رفت و آمد با هم، تا زماني كه حيات، برايشان باقي است.
اميد اين كار مانا و پسنديده، كه سرشار از عشق، عاطفه و احترام به مقام شامخ پدر بوده است ما را نيز بر آن دارد تا به اندازه توانمان، اعضاي خانواده را دور هم جمع نمائيم و به دور از همه دغدغه هاي زندگي ماشيني و بهانه هاي امروزي، با سفره ي ساده اي كه از خانه پدري به ياد داريم، همه با هم در پهن كردنش بكوشيم و با هديه اي ارزشمند چون تبريك اين روز و حتي روز تولدش، واژه دوست داشتن و سپاس از پدر و همچنين مادر، كه خرجي هم ندارد، بخشي از عشقي را كه بي منت ارزاني ما كردند پيشكش آنان كنيم.
قدرشان را بدانيم شايد فردا روزي، ديگر نگاه گرمشان، گرمابخش وجودمان نباشد.
با سپاس از خانواده لاسمي كه با درج اين خبر در وبسايت روستا، موافقت و همكاري نمودند.
