چندي پيش زماني كه حاج سيد مختار حسيني اين پدر بزرگوار روستا بيمار مي شود و راهي بيمارستان، فرزندش سيد ذكريا حسيني ايمني (كه از سال ۱۳۵۵ روستا را به مقصد آمريكا براي ادامه تحصيل ترك مي كند) از آنطرف دنيا براي ديدار و همراهي با پدر و ديگر اعضاي خانواده جهت درمان پدر راهي ايران، مازندران، بابل و روستايش ايمن آباد مي شود. آنهم به همراه دو فرزندش آريانا و آرمان كه به ايران عشق مي ورزند.
پس از انجام مراحل مختلف درمان و اطمينان از بهبودي نسبي پدر، زادگاهش را به مقصد آمريكا ترك مي كند.
روز جمعه ۱۴ تيرماه، براي عيادت از پدر بزرگوار روستا حاج سيد مختار حسيني و خداحافظي از سيد ذكريا، راهي منزلشان شديم. نشاني سيد ذكريا را در مسجد جامع، كنار مزار شهدا دادند. راهي آنجا شدم. سيد ذكريا كنار مزار مادرشان نشسته بودند و فاتحه مي خواندند. سنت حسنه اي كه پس اين همه سال همچنان نزد او زنده و پابرجاست. سپس بر مزار برادر شهيدشان حاضر شدند و با ذكر فاتحه اي از ايشان نيز خداحافظي كردند.
پس از سلام و احوالپرسي، اجازه چند پرسش را از ايشان براي وبسايت گرفتم. با روي گشاده و با لبخندي بر لب پذيرفتند و با گويش و لهجه محلي مازندراني پاسخگو شدند.
سوال:در مجموع از ديروز گرفته تا امروز اهالي روستاي ايمن آبادوكروكلا را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
مردان و زناني پركار، نجيب، خانواده دار، مهمان نواز، بانشاط، با مهر و محبت، همواره لبخند بر لبانشان با همه گرفتاريها و دغدغه هايي كه دارند. مهمتر از همه اينكه اصالتهاي خود را حفظ نموده اند و اين خيلي مهم است.
در ايمن آباد مردم قوانين نانوشته خودشان را از گزند خيلي چيزها حفظ كرده اند. احترام به بزرگسالان بسيار به چشم مي آيد و اين مهم است.
در روستايمان با توجه به وجود برق، تلفن، گاز ،كامپيوتر و … اما همچنان رفتار انساني و انسانيت اهالي روستا محفوظ است.
گويش و لهجه محلي همچنان حفظ شده است و براي من نيز بسيار عزيز است و در قلب من جاي دارد. دخترم فارسي را خوب صحبت مي كند و در حال حاضر در حال آموختن گويش محلي مازندراني است. خودم به او آموزش مي دهم.
تحصيلكرده هاي روستا در رشته هاي مختلف فراوانند و اين مهم است. و مهمتر از همه اينكه، كمك آنها به روستا بيشتر گردد از جهات مختلف، بويژه فرهنگي و اقتصادي.
بي شك همه مديون و بدهكار روستاي خودمانيم و مسئوليت جوانها در اين امر مهم، بسيار سنگين تر.
در روستا بايد سعي شود قهرمانان را بزرگ جلوه دهيم و به اهالي بشناسانيم. از گذشته ها گرفته تا امروزيها.
يادم مي آيد در قديم، تا دفتر مشق تمام شده مان را نمي داديم در مغازه هاي لب جاده، به ما دفتر نو نمي دادند و تا خودكار تمام شده تحويل داده نمي شد خبري از خودكار نو نبود هرچند پولش را پرداخت مي كرديم. و اين يكي از خاطرات خوب من است. صرفه جويي كنيم و درست مصرف كنيم. از دوران كودكي اين فرهنگ غني در ما نهادينه شد و بايد به اين مسائل ساده اما پر اهميت بها داد و به آن پرداخت.
سوال:حرف پاياني با اهالي روستا؟
پاكيزگي محيط زيست روستا. مي توانيم در اوقات فراغت بجاي نشستن و صحبت كردن كنار مغازه يا كوچه و خيابان، ساعتي در طول روز يا هفته، زباله هاي كوچه ها و خيابانهاي روستايمان را جمع آوري كنيم تا پاكيزه تر بماند.
و اما آريانا دختر مهندس سيد ذكريا حسيني، دانشجوي تكنولوژي كامپيوتر و بيولوژيك در دانشگاه مك گيل كاناداست.ايشان روستاي ايمن آباد را اينگونه توصيف نموده اند:
روستا فرهنگ قشنگ و تاريخ غني دارد. طبيعت زيبايي دارد. در روستا، روابط خانوادگي خوب، زيبا و بامزه اي وجود دارد كه در امريكا اصلا” اينگونه نيست.
روستا دختران باكلاس، پرتلاش و باوقاري دارد. اولين بار ۷ ساله بودم كه آمدم اينجا. البته در ۲ سالگي پدر بزرگ به امريكا آمد. قول مي دهم كه دوباره به روستا برگردم.
همه چيز در روستا آرام هست و همسايه ها با هم كار دارند و اين خيلي خوب است. چنين جمعي را در آمريكا نمي توان پيدا كرد.(عيادت از بيمار و دور هم بودن)
روستا پيشرفت كرده است. ارتباط با دنيا، مثل وجود اينترنت در روستا بسيار خوب است.
اميدوارم در سفر بعدي به روستا، ببينم امكانات روستا بيشتر شده است. ساختمانها توسعه يابد، جاده ها بهتر شود و روستا زيباتر شود.
حرف پاياني:
زحمت كشيديد الآن چيز خاصي نمي توانم بگويم. فقط مردم روستا فرهنگ غني، قشنگ و خيلي زيبايي دارند.
ضمن قدرداني از هماهنگي خانواده حسيني جهت انجام اين گفتگوي كوتاه، اميدواريم خداوند سيد زكريا حسيني و خانواده اش را سلامت بدارد و به حاج سيد مختار حسيني ايمني شفا و سلامتي كامل عنايت فرمايد و همسرش را كه مادر چشم انتظار شهيد بوده است غريق رحمت بي منتهاي خود گرداند.
تهيه و تنظيم مصاحبه:عسكري اميني ايمن آبادي_۲۶ تیرماه ۱۳۹۲
