
یک زماني اين جور ترفندها برايش جذابيت داشت. هنوز يادش نرفته بود که با نامزدش به پاساژي در شهر رفتند و يک سرويس جواهر از بين بدليجات انتخاب کردند که با اصلش مو نميزد. بعد هم چند ميليون تومان پولي را که همه فاميل و ميهمانان عروسي، خيال کرده بودند صرف خريد سرويس شده است، دادند براي پذيرايي و فيلمبردار و ماشين و لباس عروس. يکي ديگر از ترفندهايشان اين بود که روز نامزدي، به آرايشگر گفته بودند ميخواهند به يک جشن تولد بروند. اين طوري مبلغ گزافي که آرايشگاهها فقط با اضافه شدن لقب «عروس» به يک خانم جوان از او طلب ميکنند هم، مانده بود توي جيبشان. با آن پول، دوتايي تا اصفهان رفته بودند و برگشته بودند، اولين سفر مشترک!
اما ديگر اين بازيها را دوست نداشت، چون حالا اسمش، سرخ کردن صورت با سيلي بود، نه شيطنت هاي دوران نامزدي. مگر تا چند وقت ميتوانست به جاي تمامي مواد پروتئيني، گردن مرغ بخرد و به جاي قاقا ليليهاي بچه، تخمه کدو؟ مرز صرفه جوييهاي دلچسبي که به پسانداز بيشتر و خرج کردن پول در راههاي بهتر ميانجاميد، مدتها پيش با نداري و تنگدستياش در هم آميخته شده بود و ديگر نميشد تشخيصشان داد. هر روز با قبضهاي پرداخت نشده، قسطهاي عقب افتاده، قيافه اخموي صاحبخانه و چهره رنگ پريده همسرش مواجه بود. بيپولي، طاقتش را طاق کرده بود.
پول پرخاصيت!
بيپولي ديگر تنها مترادف با ضعف ريالي و جيب خالي و مشکلات اقتصادي نيست، بلکه ميتواند به راحتي در ميان ابعاد مختلف زندگي آدمها نفود کند و آنها را نيز درهم بشکند.
«آلفونس آله» طنزپرداز فرانسوي زماني گفته بود: خاصيت پول اين است که به آدم کمک ميکند تا فقر خود را تحمل نمايد! اما اين روزها پول، درهاي ديگري را هم به روي آدمها ميگشايد، آن قدر که ثابت کند خاصيتش خيلي بيشتر از قابل تحمل کردن فقر است. پول، براي آدمها اعتبار ميآورد، سلامتي، کاميابي و حتي آبرو ميخرد، سرنوشتها را عوض ميکند و خلاصه خيلي کارها از دستش ساخته است.
«سامرست موام»، نمايشنامهنويس انگليسي پول را حس ششمي ميداند که تمامي حواس پنجگانه را تحت تأثير قرار ميدهد و «ناپلئون بناپارت»، از بزرگترين فرماندهان نظامي تاريخ فرانسه شرط اصلي موفقيت در تمامي مراحل زندگي را سه چيز ميداند: پول، پول و پول!
از آنجا که نقش پول در تأمين خوشبختي و رفاه انسانها پررنگ شده است، بيپولي ميتواند دردسر ساز باشد. اين روزها، خيلي از ما از اوضاع جيبمان رضايت نداريم و هشتمان گروي نهمان است. فرآوردههاي غذايي مختلف، يکي يکي و بر اساس اولويتبندي ارزش غذاييشان، از سبد خريد خانوادهها حذف ميشوند.
کارمندان مدام چشم به راه سر برج دارند و کارگران به ۲شيفت کار کردن روي آوردهاند. چنين جامعهاي ميتواند مستعد رشد بزهکاري و آسيبهاي اجتماعي ديگر باشد. درست است که دولت با برنامهريزي درست اقتصادي ميتواند حلّال بسياري از اين مشکلات باشد، اما هرکدام از ما نيز به عنوان فردي از افراد جامعه ميتوانيم تاثيري هرچند اندک بر اين وضعيت داشته باشيم.
رفتارشناسي مواجهه با مشکلات اقتصادي
وقتي بحران اقتصادي گريبان جامعهاي را ميگيرد، رفتارشناسي مردم آن جامعه نيز ميتواند راهکارهايي براي مقابله با بحران، پيش پاي مسئولان و کارشناسان قرار بدهد. براي مثال، چگونه است که در ژاپن، وقتي کالايي کمياب ميشود، مردم از خريدنش خودداري ميکنند تا کساني که به آن نياز بيشتري دارند، دچار بحران نشوند، اما در اينجا، ماجرا کاملاً برعکس است و به محض آن که شايعه کمبود يک کالاي اساسي در روزهاي آينده منتشر شود، مردم سراسيمه براي خريدن اش به فروشگاهها هجوم ميآورند، به طوري که آن کالا واقعاً کمياب و حتي ناياب ميشود! به راستي چرا؟
مرغ همسايه غاز است!
محمود اماني ـ استاد جامعهشناسي دانشگاه ميگويد: اين پرسش، اين روزها به پرسشي محوري در كشور ما تبديل شده است که چرا بسياري از مردم در چنين مواقعي بر خلاف مصالح جمعي، به تقاضاهاي خود براي خريد کالا به منظور احتکار و ذخيرهسازي ميافزايند.
مثال شما کاملاً صحيح است، اما معتقدم اين مثال مصداق بارزي است براي ضربالمثل معروف «مرغ همسايه غاز است» که من به دلايلي اين مقايسه را در مورد رفتار افراد جامعه صحيح نميدانم. مردم ژاپن در جنگ جهاني دوم دست به فجايع عميقي زدهاند که اينجا جاي بحث ندارد، اما ما را به اين نتيجه ميرساند که نبايد ژاپن را آرمانشهر رفتاري محسوب کنيم. هموطنان ما نيز در برخي از اعصار مهم تاريخي ازخودگذشتگيهاي فراواني از خود نشان دادهاند، مانند زمان حمله مغولها به ايران و يا در دوران معاصر طي ۸ سال دفاع مقدس که شاهد اوج ايثارگريهاي مردم بوديم، با وجود اين که فشارهاي اقتصادي در آن دوره بسيار شديدتر از وضعيت کنوني بود، مردم از نان شب خود ميزدند تا جوانان و هموطنانشان در جبههها و مناطق جنگي محروم نمانند. اين که چه شده است طي اين چند سال پس از جنگ، شکافهاي رفتاري عميق در جامعه ما ايجاد شده است، مسألهاي است حاد و قابل تأمل.
اينکه برخي افراد در مواقع بحران ممكن است به فروشگاهها هجوم آورند، ريشه در فقر فرهنگي آنان دارد. بدون شک رفتار مردم ژاپن در حوادث اخير که به الگويي براي مردم جهان ـ و نه فقط ايران ـ تبديل شده است، نتيجه آموزش و فرهنگسازي طي مدت زماني طولاني است که با پشتوانه دولتي و با برنامهريزيها و اجراي مناسب صورت گرفته و در رفتار عامه مردم ژاپن نهادينه شده است.
يکي از مهمترين دلايل هجوم عدهاي براي خريد کالاها و انبارسازي مواد و ملزومات مورد نياز و از جمله مواد غذايي، ارز، طلا و مصالح ساختماني که فشار اقتصادي مضاعفي را بر آحاد جامعه تحميل ميکند، فقر فرهنگي حاکم بر آنان است که ريشه تاريخي دارد. اين کاستيهاي فرهنگي در مواقع بحراني يک کشور بيشتر نمود پيدا ميکند. ما در مدارس، دانشگاهها و خانوادهها چقدر در مورد روحيه ايثار و گذشت و اهميت منافع ملي و تقويت روحيه ميهندوستي نوجوانان و جوانان کشورمان تمرکز و هزينه کردهايم؟ اصولاً ما براي منافع ملي جايگاه تعريف شدهاي در فرهنگسازي از سوي افراد و سازمانهاي مرتبط نداريم و اين مسأله در اولويت برنامهريزيهايمان قرار ندارد.
نقش رسانهها در جلب مشارکتهاي مردمي
در سالهاي اخير، در زمينه رعايت قوانين راهنمايي و رانندگي در ايران، فرهنگسازي ميشود که نتيجه خوشايند آن، کاهش روزافزون تلفات ناشي از تصادفات مرگبار در جادهها است.
محمود اماني معتقد است اگر به همان ميزان براي آموزش مردم در زمينه تقويت روحيه ايثار، جمعگرايي، از خود گذشتگي، ميهندوستي و درک منافع ملي نيز هزينه شود، بينتيجه نخواهد بود.
او ادامه ميدهد: متأسفانه رسانه ملي در زمينه فرهنگسازي در حوزه موضوع مورد بحث ما بسيار بد عمل کرده است، به طوري که نتوانسته است پيامهاي مناسب فرهنگي و اهميت موضوع را به مردم منتقل کند. مثلاً با توجه به عملکرد رسانه ملي، شايد مردم فکر کنند بحران اقتصادي يونان خيلي جديتر از وضع کشور خودشان است، اما شايد اينگونه نباشد.
رسانه ملي در بسياري از مواقع بحران اقتصادي کشور را تکذيب ميکند و با تهيه برنامهها و گزارشهاي مختلف، سعي دارد اوضاع را آرام جلوه دهد. نداشتن شفافيت در انعکاس درست اخبار داخلي، علاوه برآن که بر تشويش بازار ميافزايد، نميتواند مشارکت مردمي را براي حل يک مساله اجتماعي به خود جلب کند.
فردگرايي تاريخي
يکي ديگر از مهمترين شاخصهاي فقر فرهنگي، فردگرايي است كه در طول تاريخ ايران همواره يک مسأله اجتماعي بوده است. داريوش هخامنشي در دعاي معروف خود از اهورا مزدا ميخواهد که « دروغ، دشمن و خشکسالي» را از ايران دور نگه دارد.
اين دعا بيانگر عمق مشكلي اجتماعي به نام امنيت در ايران است و از مردم کشوري که در طول تاريخ با هجمههاي فراواني از سوي دشمنان خارجي روبه رو شدهاند، نميتوان انتظار داشت که با بروز بحرانها و ايجاد ناامنيهاي اقتصادي، به فکر منافع فردي نباشند! بحران اقتصادي که هماکنون مردم احساس ميکنند، امنيت اقتصاديشان را در معرض خطر قرار داده است و آنها ميبينند که براي جلوگيري از آسيب ديدن و تأمين آرامش و امنيت اقتصادي و رواني خود و خانوادههايشان، بايد از راههاي مختلف به فکر چاره باشند، چارهانديشيهايي که ميتواند منافع جمعي را در معرض خطر قرار دهد.
سفارش به فردگرايي در عين تظاهر به جمعگرابودن، حتي در ادبيات و فرهنگ عامه ما نيز نمودهاي زيادي دارد:
«خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو»، «چراغي که به خانه رواست، به مسجد حرام است»، «گليم خودمان را از آب بيرون بکشيم»، «مهم خود تويي، به ديگران کاري نداشتــه بــاش»، « به من چه ربطي دارد؟!»، « سرت توي لاک خودت باشد»، «تو چه کار به بقيه داري؟» و… نمونههايي نامطلوب از فرهنگ عاميانه و باورهاي نادرستي است که نياز به بازنگري دارند.
از ديگر سو فشارهاي اقتصادي در ماههاي اخير که به واسطه تحريمهاي بينالمللي، محسوستر به نظر ميآيد، باعث گسترش منفعت طلبي و کژرفتاري برخي از افراد شده است. هنگامي که در يک کشور بحراني رخ ميدهد، بروز برخي از کنشهاي غير منطقي و نامناسب قابل تصور است. آنومي (نابساماني) حاکم بر اقتصاد ايران در بروز فردگرايي و تشديد بحرانهاي اقتصادي در ماههاي اخير بسيار مؤثر بوده است و تا زماني که اين نابسامانيها برطرف نشود و مهمتر از همه برنامه مدون و قابل اعتمادي از سوي دولت و اقتصاددانان براي بهبود وضعيت اقتصادي وجود نداشته باشد، بدون شک مشاهده رفتارهاي غير منطقي جمعي، پاياني نخواهد داشت.
واقعيت تلخ
«براي خريد طلا رفته بودم. گرمي ۱۵۰ هزار تومان بود. تا بخواهم انتخاب کنم، شده بود گرمي ۱۸۰ هزار تومان!»
قيمتها هر روز بالاتر ميروند و خيال پايين آمدن ندارند. مردم درباره اين اوضاع طنز ميسازند و پيامک رد و بدل ميکنند، اما واقعيتهاي زندگي، همچنان همان خالي ماندن سبدهاي خريد و جيبهاست.
محمود اماني جامعه شناس به راهکارهايي براي برونرفت از اين وضعيت اشاره ميکند: اساس توسعه در کشورها مبتني بر جلب مشارکتهاي مردمي است که در معرض برنامههاي توسعه قرار دارند. اين مشارکتها هم تحقق نمييابد، مگر با به دست آوردن اعتماد مردم. اين فرآيند متأسفانه هماکنون خدشهدار شده است، به طوري که شايد مشارکتهاي مردمي در برنامههاي توسعه در حداقل وضعيت خود قرار داشته باشد.
بخشي از آن به عملکرد دولت برميگردد که به نظر ميرسد در مهار بحران اقتصادي ناموفق بوده است و بخشي به کنشهاي تاريخي افرادي مربوط ميشود که به واسطه رويدادهاي مختلف تاريخي بين منافع خود و دولت، مرزبندي احساس ميکنند.
کاهش شديد همبستگيهاي اجتماعي و نابسامانيهاي اقتصادي ـ اجتماعي و كاهش اعتماد مردم به دولت ميتوانند يکي از مهمترين دلايل بروز رفتارهاي نامطلوب فرهنگي و اقتصادي باشد و تقويت همبستگيهاي اجتماعي و گره زدن سرنوشت افراد جامعه به يکديگر از طرق مختلف ميتواند از مهمترين راهکارهايي باشد که در حوزه فرهنگسازي ميتوان براي آن برنامهريزي كرد.
چه ميتوان کرد؟
محمود اماني کارشناس ارشد جامعهشناسي، ميگويد: متاسفانه هم اکنون به واسطه عوامل مختلف، خرد جمعي به اين نتيجه رسيده است که در بحرانهاي اقتصادي اخير، افراد بايد براي تامين منافع فردي خود حداکثر تلاش را به خرج دهند. فردگرايي و ارجحيت منافع فردي سبب ميشود در بازار عدهاي بدون ترحم به ملت، مشتريان و منافع ملي، قيمتها را تا مواردي به چند برابر افزايش دهند، مايحتاج عمومي را احتکار کنند و حتي از فروش اجناسشان خودداري نمايند.
آنچه که امروز شاهدش هستيم، کم شدن اعتبار اجتماعي برخي از كسبه و اصناف به واسطه افزايش غير منطقي قيمتها، احتکار و ساير رفتارهاي نامناسب جمعي مبتني بر منفعت طلبي آنهاست.آنان بايد به اين نکته توجه بيشتري داشته باشند و به بهانه تحريم، خود به وسيلهاي براي فشار بر مردم و دولت تبديل نشوند و منافع کوتاهمدت خود را بر منافع ملي مقدم ندانند.
راهکارهاي عملي براي کاهش رفتارهاي نامطلوب اقتصادي و در نتيجه کاسته شدن از فشارهاي تشديدکننده بحرانهاي اقتصادي، ميتوانند شامل گسترش آموزشهاي ويژه و هدفمند و الگوسازي رفتارهاي اجتماعي (باز اجتماعي کردن) مطلوب در دانشگاهها، مدارس و ديگر فضاهاي عمومي مانند پارکها باشند که از طريق تريبونهاي تخصصي و عمومي، راديو و تلويزيون (به عنوان رسانههاي بسيار مؤثر)، اينترنت و سايتهاي معتبر فارسي زبان، روزنامهها و مجلهها و در کل رسانههاي گروهي، قابل انتقال هستند. از سوي ديگر با دروني کردن جمعگرايي، جلب اعتماد و مشارکت هاي مردم، تقويت همبستگيهاي اجتماعي در مردم به وسيله فرهنگ سازي، تقويت روحيه ميهن دوستي و ايثار در آحاد جامعه و پيوند فردگرايي با منافع ملي و جمعي و ارايه راهکارهاي مناسب اقتصادي از سوي دولت، ميتوان اميدوار بودكه عدهاي براي خريد بيدليل ارز و طلا و انبارسازي ملزومات مهم و غير مهم خود به فروشگاهها هجوم نياورند و به بحرانهاي اقتصادي و اجتماعي دامن نزنند.
تمامی حقوق مطالب برای "وب سایت روستای ایمن آباد و کروکلا بابل"محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طراحی و اجرا : کلکسیون طراحی