
چندي پيش درباره محمد بن جریر طبری اين بزرگ مرد دانشور يعني مورخ، مفسر قرآن و مؤلف کتاب تاریخ طبری كه اهل مازندران و آمل است اطلاعاتي را در اختيار شما اهالي محترم گذاشتيم. ايشان در عین مورخ بودن مفسری پرتوان نیز بود، وی کتاب تاريخ طبري را نگاشت که در آن وقایع به ترتیب سال تنظیم شده و تا سال ۳۰۲ هجری را در برمی گیرد. تاریخ طبری مرجع عمده تاریخ جهان و ایران تا اول سده چهارم هجری است، همچنین این کتاب در واقع مأخذ عمده تمام کسانی واقع شدهاست که بعد از طبری به تألیف تاریخ اسلام اهتمام ورزیدهاند.
لذا در خصوص اين كتاب ارزشمند، اطلاعات كاملتري را در اين بخش پيشكش شما اهالي محترم مي كنيم.
کتاب تاريخ طبری، شرح زندگی بشر از خلقت آدم تا زمان نگارنده ی آن است. هدف طبری از نگارش تاريخ، عرضهی تاريخ جهان از آغاز آفرينش تا زمان خود او بوده است. از ديدگاه او، سير رويداهای تاريخ جهان از زمان معينی آغاز شده و به رویدادهای زمان زندگی نويسنده انجاميده است. از نظر طبری تاريخ در حکم جريان واحدی است که در آن هر يک از قومها، نقش ويژهی خود را بازی کرده اند و عنايت الهی با فرستادن پيامبران و فرستادن کتابهای آسمانی با مردم همراه بوده و همهی مردم را در رودخانهای که نامش تاريخ است به سوی مقصدی معلوم که روز رستاخيز است رهنمون میشود.
طبری تاريخ اسلام را از آن جهت مینويسد که اين دين بزرگ سراسر دنيای متمدن آن زمان را فرا گرفته و فرهنگهای ايران و روم و پيروان دينهای گوناگون از مسيحی، بودايی، زرتشتی در برابر آن زانو زدهاند و پديدهای که نتيجهی آميزش فرهنگ و تمدنهای قديم با مبانی فرهنگ اسلامی است به وجود آمده است.
طبری تاريخ را درس عبرت در دبستان معرفت میداند. برای نمونه، هنگامی که سرگذشت خسرو پرويز را میگويد، به کارها و رفتارهای او میپردازد و اين که از گذشتگان خود عبرت نگرفته و به چه سرنوشتی دچار شده است. شيوهی او در نگارش تاريخ، شيوهی محدثان است، يعنی هرگاه مطلبی را از کتابی برداشت کرده است، نام کتاب را به روشنی میآورد و سند خود را نام میبرد.
تاريخ طبری گنجينهای سرشار از آداب و رسوم قومها و ملتها نيز هست و از لحلظ بررسی وضعيت اجتماعی، سياسی و اقتصادی در دوران اسلامی از منبعهای مهم برای اهل پژوهش و مطالعه است. با اين حال بايد گفت جنبههای اعتقادی، انگيزهی اصلی طبری در تدوين تاريخ عمومی او بوده است. از آن رو، تاريخ طبري سرشار از ملاحظههای فقيهانه است و پيوسته بر سر آن است که از شرع دفاع کند و با گمراهی به نبرد بپردازد.
طبری نخستين کسی است که تاريخ را از سيره نويسی به تاريخ عمومی کشاند. او وقتی تاريخ الرسل و الملوک را مینويسد به طور کامل از اسطورههای دوره باستان ايران آغاز می کند، هم چنان که هرودوت دريونان از ميتولوژی(اسطورهشناسی) آغاز کرد. او تاريخ پيش از اسلام را با اطلاعات سودمندی که از خداینامه و ترجمهی عربی آن، يعنی سيرالملوک الفرس، به دست آورده و به نگارش در آورده است.(خداینامه مجموعهای از گزارشهای اسطورهای و تاريخی دربارهی سرزمين و مردم ايران و پادشاهان فارس تا پايان دورهی ساسانی بوده است).
طبری اسطورههای ايران را از کيومرث، که در اوستا از او ياد شده است، آغاز میکند و از او به عنوان نخستين آدم در تاريخ ايران باستان ياد میکند. هوشنگ، پهلوان افسانهای را از نخستين پادشاه هفت اقليم معرفی کرده که به ساختن پرستشگاه برای خداپرستان پرداخته است. از طهمورث ديوبند به عنوان کسی ياد میکند که به پرستش خداوند يکتا میپرداخته و پيرو دين حضرت ادريس (ع) بوده است. سپس به تاريخ روم ، قوم يهود ، عربهای پيش از اسلام و سيرهی نبوی پرداخته است.
طبری چون به تاريخ هجرت پيامبر اکرم (ص) می رسد، شيوهی تاريخ نويسی را به سال نگاری(کرونولوژی) تغيير میدهد و رويدادهای هر سال را از سالهای ديگر جداگانه نوشته شدهاند و چون رخدادهای سالی به پايان رسيد به پيش آمدهای سال پس از آن میپردازد. به همين ترتيب پيش می رود تا به سال ۳۰۲ قمری میرسد. در فاصلهی بين بيان سيرهی نبوی تا سال ۳۰۲ قمری از غزوههای پيامبر، رویدادهای پس از رحلت پيامبر اکرم (ص)، جنگهای جمل و صفين، تاريخ امويان و سرانجام عباسيان را تا زمانی که دران بوده است، مینگارد.
ترجمهی تاريخ طبری
هنوز پنجاه سال از درگذشت نگذشته بود که تاريخ الرسل و الملوک او را ابوعلی محمد بن محمد بلعمی، وزير دانشمند منصور بن نوح سامانی به سال ۳۵۲ قمری با تغييرهايی، از جمله حذف نام راويان و گاه روايتهای گوناگون، به فارسی درآمد. بلعمی به اندازهای در تاريخ طبری دخل و تصرف کرده که نخستين ترجمهی تاريخ طبری را از عربی به فارسی، به نام تاريخ بلعمی ياد کردهاند. بعدها تاريخ بلعمی به ترکی نيز ترجمه شد.
نخستين اروپايی که با طبری آشنا شد، توماس ارپينيوس(Thomas Erpenius)، خاورشناس هلندی، بود که خلاصهی تاريخ طبری را به زبان لاتين ترجمه و اروپاييان را با “هرودوت عالم اسلام” آشنا کرد. سپس، در سدهی نوزدهم ميلادی زوتنبرگ(Zotenberg) تاريخ طبری را به زبان فرانسه در چهار جلد در پاريس به چاپ رساند. نولدکه(Noeldeke) خاورشناس آلمانی نيز بخش ساسانيان تاريخ طبری را به آلمانی ترجمه کرده است.
تفسير طبری
به گفتهی بسیاری از پژوهشگران علوم دينی، بهترين کتابهايی که در علوم قرآنی، بهويژه تفسير، نوشته شده است دستاورد کوششهای دانشمندان و پژوهشگران ايرانی يا کسانی است که به شيوهای با مردمان ايران پيوند داشته و از دانش آنان بهره گرفتهاند. در اين ميان، طبری را میتوان از پيشگامان تفسير قرآن(و به بيان برخی، پدر تفسير قرآن) دانست هر چند که خود او کتابش را تفسير قرآن نام گذاری نکرده و در کتاب تاريخ خود از آن با عنوان جامع البيان عن تاويل القرآن ياد کرده است. با اين همه، کتاب او چه در ميان نويسندگان پيشين و چه نويسندگان و پژوهشگران کنونی به نام تفسير طبری شناخته میشود.
روش طبری در تفسير قرآن عبارت است از: بيان نظر علمان پيش از خود، بيان دليل هر کدام از آنها و گزينش يکی از آن نظرها يا پيشنهاد نظری جديد و دليل آوردن برای آن. از آنجا که او دانشمندی سخت کوش بوده و برای گردآوری حديث و بهرهگيری از دانش علمای زمان خود به سرزمينهای گوناگونی سفر کرده است، از نظر گردآوری نظر عالمان پيش از خود بسيار کامياب بوده و کار بزرگی انجام داده است. اما به نظر میرسد در گزينش نظر درستتر چندان درست گام برنداشته است.
آيتالله جوادی آملی، که خود از تفسير کنندگان شناخته شدهي قرآن است، پيرامون شيوهی تفسير طبری میگويد: “طبری در ترجيح برخی از نظرها يا در ابداع نظری جديد از متن آيههای قرآن بهره گرفته است و خود در اين باره میگويد که کتاب الله يصدق بعضه بعضا، اما در شناخت آيات محکم از متشابه و ارجاع متشابه به محکم و حل اعضال و اشکال آن در پرتو محکم، راه صواب را طی نکرده است، به طوری که گاهی محکم را به متشابه ارجاع داده و در اين اصل و فرع شناسی، زمام کار را به حديث سپرده است، در حالی که اعتبار حديث خواه دارای معارض باشد و خواه نباشد پس از عرضه بر قرآن کريم بوده و حجيت آن پس از احراز عدم تباين و مخالفت با قرآن خواهد بود. بنابراين، تفسير طبری همانا تفسير بماثور و اجتهاد در محور نقل و اعتماد وافر بر حديث است، گرچه منشاء آن يک صحابی باشد نه معصوم.”
با اين همه، تفسير طبری ويژگیهای دارد که آن را بر تفسيرهای هم دوران خود و بسياری از تفسيرهايی که پس از آن نوشته شد، برتری میبخشد. تفسير طبری از جامعيت علمی بالايی برخوردار است، چرا که طبری در کنار گردآوردن روايتهای مرتبط با آيههای قرآن، به جنبههای لغوی، نحوی، تاريخی و فقهی آنها نيز پرداخته است. اين کتاب کهنترين تفسير جامعی است که بسياری از روايتهای تفسيری پيشين را در خود دارد. طبری روايتهای مربوط به هر آيه را با نظمی ويژه دستهبندی کرده است و نظر درستتر را به دليل آوردن از ميان آنها بر گزيده است. اين تفسير نخستين تفسير قرآن است که به همهی آيهها پرداخته و از اين رو برخی از آن با نام تفسير کبير طبری ياد میکنند.
طبری در نگاه انديشمندان
مسعودی در کتاب مروج الذهب درباره طبری مینويسد:
” اما تاريخ ابوجعفر محمد بن جرير از همه تاريخها برتر و بر همه کتابهای نوشته شده در تاريخ فزونی دارد، طبری در اين تاريخ انواع اخبار را گردآورده و دربردارنده فنون و آثار او مشتمل بر اصناف علوم است. تاريخ طبری کتابی است که فوايد آن بسيار است و چرا چنين نباشد، حال آن که مؤلف آن فقيه عصر و عابد زمان خود بوده است.”
خطيب بغدادی نيز او را میستايد و در تاريخ بغداد میگويد:
“طبری در شناخت تاريخ گذشتگان و ايام و اخبار آنها استاد بوده است، مانند کتاب الرسل و الملوک را هيچ کس ننوشته است.”
ملک الشعرای بهار میگويد:
” اگرچه مورخهايی مانند مسعودی، ابوريحان بيرونی، يعقوبی و ابنمسکويه در زمينه تاريخ زحماتی کشيدهاند، ليکن هيچ يک به قدر محمد بن جرير طبری رنج نبرده و به قدر او اطلاع وافر درباره ساسانيان نداشته است.”
اين سخن بهار را از آن جا درست میدانيم که بيشتر علمای تاريخ اسلام، از طبري به عنوان امام المورخين و شيخ المورخين ياد کردهاند. اهميت طبری در سرزمينهای اسلامی آن اندازه است که از ميان دو ميليون کتاب موجود در کتابخانهی فاطميون در مصر ، ۱۲۲۰ نسخهی خطی از تاريخ طبری وجود دارد.
با اين همه، ابنخلدون که تاريخ را به عنوان يک علم به جهانيان معرفی کرد، بر طبری ايرادی اساسی میگيرد. او میگويد که بيشتر تاريخ نگاران حتی در جاهايی که با اندکی فکر کردن میتوان درست را از نادرست بازشناخت، کوتاهی کردهاند و تنها به بيان سادهی روايت پرداختهاند، هر چند که اطلاعات آن روايت با بزرگنمايی همراه باشد و چندان با عقل سازگار نباشد. برای نمونه، به داستان موسی در تاريخ طبری میپردازد که شمار سپاهيان موسی را پيش از وارد شدن به سرزمين مقدس، ۶۰۰ هزار نفر نوشته است. حال آن که بنیاسرائيل در اوج نيرومندی اشان در دوران فرمانورايی سليمان(ع) نمیتوانستند چنين سپاهی فراهم کنند.
کتاب تفسير طبری نيز مورد توجه انديشمندان پيشين و معاصر بوده است. ابن نديم آن را کتابی معرفی میکند در تفسير که بهتر از آن تا زمان او شناخته نشده است. ابوحامد اسفراينی در عبارتي تمثيلی، سختي سفر کردن به چين را برای يافتن کتاب طبری، ناچيز میشمارد. خطيب بغدادی از آن به عنوان اثری بیمانند ياد کرده است. قفطی و ياقوت حموي نيز آن را میستايند. جرجی زيدان، زبان شناس عرب، از تفسير طبری با نام تفسير کبير ياد میکند که در مقايسه با تفسيرهای پيشين جايگاهی ويژه دارد.
تمامی حقوق مطالب برای "وب سایت روستای ایمن آباد و کروکلا بابل"محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طراحی و اجرا : کلکسیون طراحی